کلمات کلیدی مربوط به کتاب مردی که می خندد: زبانها و زبانشناسی، انگلیسی، کتابهای خواندن اقتباسی، کلاسیک گرافیک / کلاسیک مصور
در صورت تبدیل فایل کتاب The Man Who Laghs به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب مردی که می خندد نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
Classics Illustrated، 1964. — 50 صفحه.
نخستین شخصیت اصلی که
خواننده با او آشنا میشود، بانک کوهی است که لباسهای پوست خرس
میپوشد و خود را اورسوس (به لاتین \" مینامد. "خرس\"). تنها
همراه او یک گرگ بزرگ اهلی است که اورسوس او را همو (در لاتین به
معنای انسان، در جناسی بر سر ضرب المثل هابزی "هومو هومینی
لوپوس"، به معنای "انسان برای همنوعان خود گرگ است" نامیده است.
). اورسوس در کاروانی زندگی میکند که آنها را به نمایشگاهها و
بازارهای تعطیلات در سراسر جنوب انگلستان میفرستد و در آنجا
داروهای عامیانه میفروشد.
اکشن به سواحل دریای
انگلیس در تاریخ میرود. شب 29 ژانویه 1690. گروهی از سرگردان که
هویت آنها برای خواننده فاش نشده است، به سرعت در حال بارگیری یک
کشتی برای عزیمت هستند. پسری ده ساله در میان جمع آنهاست، اما
آنها او را رها می کنند و می اندازند.
پسر ناامید، پابرهنه و
گرسنه، در میان طوفان برفی سرگردان است و به یک گیبت می رسد و در
آنجا جسد یک جنایتکار حلق آویز شده را می یابد. مرد مرده کفش
پوشیده است: اکنون برای او کاملاً بی ارزش است، اما برای این پسر
ارزشمند است. در این بین کشتی سرگردان پس از کشمکش طولانی با دریا
در کانال مانش غرق می شود. پس از چند قدمی بیشتر، پسر زنی ژنده
پوش را پیدا می کند که تا حد مرگ یخ زده است. او میخواهد به سمت
جلو حرکت کند که صدایی را در لباسهای زن میشنود: دختر
شیرخوارهای را پیدا میکند که به سختی زنده است، سینه زن را چنگ
زده است. روایت هوگو یک قطره شیر منجمد شبیه مروارید را توصیف
میکند که از نوک پستان زن مرده آویزان شده است. نوزاد در تلاش
برای زنده نگه داشتن او چشمان دخترک بی بینا و ابری است و می فهمد
که نابینا است. در طوفان برف، او با کاروانی منزوی به نام
اقامتگاه اورسوس مواجه می شود. . .
Classics Illustrated, 1964. — 50 pages.
The first major character whom the
reader is introduced to is a mountebank who dresses in
bearskins and calls himself Ursus (Latin for "bear"). His only
companion is a large domesticated wolf, whom Ursus has named
Homo (Latin for man, in a pun over the Hobbesian saying "homo
homini lupus", meaning "man is a wolf to [his fellow] man.").
Ursus lives in a caravan, which he conveys to holiday fairs and
markets throughout southern England, where he sells folk
remedies.
The action moves to an English sea
coast, on the night of January 29, 1690. A group of wanderers,
their identities left unrevealed to the reader, are urgently
loading a ship for departure. A boy, ten years old, is among
their company, but they leave him behind and cast off.
The desperate boy, barefoot and
starving, wanders through a snowstorm and reaches a gibbet,
where he finds the corpse of a hanged criminal. The dead man is
wearing shoes: utterly worthless to him now, yet precious to
this boy. In the meantime, the wanderers' ship sinks after a
long struggle with the sea in the English Channel. After
walking some more, the boy finds a ragged woman, frozen to
death. He is about to move onward when he hears a sound within
the woman's garments: He discovers an infant girl, barely
alive, clutching the woman's breast. Hugo's narrative describes
a single drop of frozen milk, resembling a pearl, suspended
from the dead woman's nipple.
Although the boy's survival seems
unlikely, he now takes possession of the infant in an attempt
to keep her alive. The girl's eyes are sightless and clouded,
and he understands that she is blind. In the snowstorm, he
encounters an isolated caravan, the domicile of Ursus . . .