ورود به حساب

نام کاربری گذرواژه

گذرواژه را فراموش کردید؟ کلیک کنید

حساب کاربری ندارید؟ ساخت حساب

ساخت حساب کاربری

نام نام کاربری ایمیل شماره موبایل گذرواژه

برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید


09117307688
09117179751

در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید

دسترسی نامحدود

برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند

ضمانت بازگشت وجه

درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب

پشتیبانی

از ساعت 7 صبح تا 10 شب

دانلود کتاب The Day We Lost the H-Bomb: Cold War, Hot Nukes, and the Worst Nuclear Weapons Disaster in History

دانلود کتاب روزی که بمب H-بمب را از دست دادیم: جنگ سرد، بمب های هسته ای داغ و بدترین فاجعه تسلیحات هسته ای در تاریخ

The Day We Lost the H-Bomb: Cold War, Hot Nukes, and the Worst Nuclear Weapons Disaster in History

مشخصات کتاب

The Day We Lost the H-Bomb: Cold War, Hot Nukes, and the Worst Nuclear Weapons Disaster in History

ویرایش:  
نویسندگان:   
سری:  
ISBN (شابک) : 9780891419044 
ناشر: Presidio Press 
سال نشر: 2009 
تعداد صفحات:  
زبان: English 
فرمت فایل : MOBI (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) 
حجم فایل: 2 Mb 

قیمت کتاب (تومان) : 30,000



ثبت امتیاز به این کتاب

میانگین امتیاز به این کتاب :
       تعداد امتیاز دهندگان : 7


در صورت تبدیل فایل کتاب The Day We Lost the H-Bomb: Cold War, Hot Nukes, and the Worst Nuclear Weapons Disaster in History به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.

توجه داشته باشید کتاب روزی که بمب H-بمب را از دست دادیم: جنگ سرد، بمب های هسته ای داغ و بدترین فاجعه تسلیحات هسته ای در تاریخ نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.


توضیحاتی در مورد کتاب روزی که بمب H-بمب را از دست دادیم: جنگ سرد، بمب های هسته ای داغ و بدترین فاجعه تسلیحات هسته ای در تاریخ

بررسی Amazon.com **آمازون بهترین ماه، آوریل 2009:** در سال 1966، یک برخورد هوایی در سواحل اسپانیا بین یک تانکر سوخت رسانی و یک بمب افکن B2 منجر به تلفات جانی، تیره شدن روابط بین المللی شد. یک کابوس روابط عمومی برای دولت ایالات متحده این سانحه نه تنها غیرنظامیان بی گناه را در معرض خطر باریدن آوار قرار داده بود، بلکه پس از پاک شدن گرد و غبار، مشکل بسیار بزرگتری ایجاد کرد: چهار بمب هیدروژنی اکنون نامشخص بود. *روزی که بمب H-بمب را از دست دادیم* بیداری به واقعیت های عصر هسته ای را بررسی می کند. علیرغم تعداد انگشت شماری از خرابی های درجه پلوتونیوم در خاک خودمان، آمریکایی ها ظاهراً با زرادخانه رو به رشد تسلیحات هسته ای راحت بودند. نگرانی جنگ سرد در مورد بازوی همیشگی کمونیسم باعث افزایش عظیم هزینه های نظامی ایالات متحده شد، اما تا قبل از این حادثه مرگبار در خارج از کشور توجه کافی به خطرات یک مسابقه تسلیحاتی صورت نگرفت. --*Dave Callanan* * * * **Amazon Exclusive: An Essay by Barbara Moran** **The Swim** دو سال پیش، در یک صبح سرد فوریه، متوجه شدم که در ساحل دریای مدیترانه ایستاده ام. لباس شنا پوشیده بودم، در سرما می لرزیدم و احساس می کردم یک احمق تمام عیار هستم. همش تقصیر الن بود چند هفته قبل، قبل از رفتن به اسپانیا برای تحقیق درباره *روزی که بمب H-Bomb را گم کردیم*، با الن روپل شل، معلم سابق نویسندگی ناهار خوردم. همانطور که در مورد سفر آینده ام صحبت می کردیم، داستان آنژیر بیدل دوک، سفیر آمریکا در اسپانیا در سال 1966 را برای او تعریف کردم. پس از اینکه ایالات متحده به طور تصادفی چهار بمب هیدروژنی را در نزدیکی یک روستای اسپانیا پرتاب کرد، دوک یک شیرین کاری روابط عمومی را ترتیب داد و در هوای سرد شنا کرد. دارو برای اثبات اینکه آب رادیواکتیو نبوده است. اشاره کردم که قصد داشتم از ساحلی که انجی در آن شنا می کرد دیدن کنم. الن به من نگاه کرد و گفت: "خب، البته تو هم باید آنجا شنا کنی." باید اعتراف می کردم که حق با او بود. نوشتن در مورد چیزی که از نزدیک تجربه کرده اید همیشه آسان تر است. حالا، اینجا من در ساحل بودم. من در مورد شنا مضطرب بودم و به دنبال بهانه ای برای رهایی از آن بودم. مترجم من چیزی در مورد حمله چتر دریایی به مدیترانه ذکر کرده بود که من را امیدوار کرد. اما من روز قبل از ساحل خارج شده بودم و چتر دریایی در چشم نبود. هیچ آدمی هم در دید نیست. در چند روزی که در ساحل بودم، هیچ کس را در آب ندیده بودم و به ندرت کسی را در ساحل ندیده بودم، فقط چند بریتانیایی خمیری و کوله‌پشتی روی شن‌ها پراکنده بودند. بالاخره فوریه بود. صبح روز بعد سحر از خواب بیدار شدم. برنامه من این بود که بدون اینکه کسی مرا ببیند، به ساحل بروم. اسپانیایی ها به رفتار عجیب گرینگوها عادت داشتند، اما غوطه ور شدن در مد در وسط زمستان مطمئناً کمی دور از انتظار بود. ساحل خلوت بود، اما با هشدار متوجه شدم که یک اتوبوس تور در کنار جاده مشرف به اقیانوس پارک شده است. برخلاف انجی دوک، هدف من جلب توجه کمترین حد ممکن بود. پیراهن و شورتم را درآوردم و با لباس شنا روی ساحل ایستادم و به الن فحش دادم که این ایده را در سرم آورده است. وقتی به آنها نیاز داشتم آن چتر دریایی کجا بودند؟ تعجب کردم که آیا اتوبوس تور پر از افراد قدیمی است که حالا چیزهای جالبی برای دیدن دارند. اولین قدمم را برداشتم. آب زلال و سرد بود، پایین آن نرم و سنگریزه بود. چند قدم دیگر برداشتم، پاهایم در شن فرو رفت. یک قطره تند بود و من ناگهان تا کمرم رسیدم. شمارش سریع یک، دو، سه و من به زیر آب رفتم. برگشتم، موهایم را تکان دادم و طعم آب نمک را روی صورتم چشیدم. کار من تمام شد. 30 ثانیه غوطه ور شدن من در مد، بعد از تمام اضطرابم، ضد آب و هوا بود. شنای آنجی کاملا برعکس بود. --*باربارا موران* (عکس © جان جی. نیکولای) درباره نویسنده باربارا موران یک روزنامه نگار علمی برنده جایزه است که برای بسیاری از نشریات از جمله New Scientist، Invention نوشته است.


توضیحاتی درمورد کتاب به خارجی

Amazon.com Review **Amazon Best of the Month, April 2009:** In 1966, a mid-air collision off the coast of Spain between a fueling tanker and a B2 bomber resulted in a loss of life, strained international relations, and a PR nightmare for the US government. Not only had the crash put innocent civilians at risk from raining debris, but it also produced a much larger problem once the dust had cleared: four hydrogen bombs were now unaccounted for. *The Day We Lost the H-Bomb* explores an awakening to the realities of a nuclear age. Despite a handful of plutonium-grade foul-ups on our own soil, Americans were seemingly at ease with a burgeoning arsenal of nuclear weaponry. Cold War anxiety over the ever-reaching arm of Communism fueled massive increases in U.S. military spending, yet not enough attention was given to the dangers of an arms race until this fatal accident abroad. --*Dave Callanan* * * * **Amazon Exclusive: An Essay by Barbara Moran** **The Swim** Two years ago, on a chilly February morning, I found myself standing on the shore of the Mediterranean Sea. I was wearing a bathing suit, shivering in the cold and feeling like a complete idiot. It was all Ellen’s fault. A few weeks earlier, before leaving for Spain to research *The Day We Lost the H-Bomb*, I had had lunch with Ellen Ruppel Shell, a former writing teacher. As we chatted about my upcoming trip, I told her the story of Angier Biddle Duke, the American Ambassador to Spain in 1966. After the United States accidentally dropped four hydrogen bombs near a Spanish village, Duke orchestrated a PR stunt, swimming in the chilly Med to prove that the water wasn’t radioactive. I mentioned that I was planning to visit the beach where Angie swam. Ellen looked at me and said, “Well, of course you have to swim there, too.” I had to admit she was right. It’s always easier to write about something you’ve experienced firsthand. Now, here I was on the beach. I had been anxious about the swim, searching for any excuse to get out of it. My translator had mentioned something about a jellyfish invasion of the Mediterranean, which gave me hope. But I had scoped out the beach the previous day and there wasn’t a jellyfish in sight. No people in sight, either. In my few days on the coast I had seen no one in the water and hardly anyone on the beach, just a few pasty Brits and backpackers sprawled on the sand. It was, after all, February. The next morning I got up at dawn. My plan was to sneak down to the beach without anyone seeing me. The Spanish were used to gringos acting strangely, but a dip in the Med in the middle of winter was surely a bit too far. The beach was deserted, but I noted with alarm that a tour bus was parked beside the road overlooking the ocean. Unlike Angie Duke, my goal was to attract as little attention as possible. I took off my shirt and shorts, and stood on the beach on my bathing suit, cursing Ellen for putting this idea in my head. Where were those jellyfish when I needed them? I wondered if the tour bus was filling with old folks who now had something interesting to look at. I took my first step in. The water was clear and cold, the bottom soft and pebbled. I took a few more steps, my feet sinking into the sand. There was a steep drop and I was suddenly up to my waist. A quick count of one, two, three and I ducked underwater. I came back up, shook my hair and tasted the salty water on my face. My job was done. My 30-second dip in the Med, after all my anxiety, was anticlimactic. Angie’s swim was completely the opposite. --*Barbara Moran* (Photo © John G. Nikolai) About the Author Barbara Moran is an award-winning science journalist who has written for many publications, including New Scientist, Invention & Technology, Technology Review and the Boston Globe. Her television documentary credits include the PBS series Frontline, The American Experience and NOVA, as well as the History and Discovery Channels. A graduate of the University of Notre Dame and Boston University’s graduate program in science and medical reporting, she received a Knight Science Journalism Fellowship at MIT in 2001. She lives in Boston with her husband and son.





نظرات کاربران