دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Mike Hockney
سری:
ناشر: Hyperreality Books
سال نشر: 2015
تعداد صفحات: 321
[298]
زبان: English
فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 3 Mb
در صورت تبدیل فایل کتاب Science's War On Reason (The God Series Book 31) به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب جنگ علم با عقل (کتاب سری خدا 31) نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
مردم نمی توانند استدلال کنند. آنها حتی نمی دانند دلیل چیست. «عقل» تقریباً همیشه به چیزی وابسته است که هیچ ربطی به عقل ندارد. معتقدان به جریان اصلی دین، افرادی احساسی هستند که با عواطف خود، یا با شهودهای عرفانی خود «استدلال» می کنند. آنها به «منطق» روایی، یعنی متن مقدسی از یک پیامبر کاریزماتیک که ادعا می کند افکار خدا را منتقل می کند، می پردازند. آنها هرگز نمی پرسند که چرا خدا پیام خود را مستقیماً ابلاغ نمی کند ... بدون هیچ واسطه، و هیچ کتاب عجیب و غریبی در مورد قبایل بیابانی از هزاران سال پیش. با توجه به اینکه عقل گرایی دقیقاً همان چیزی است که در آن وجود ندارد، هیچ انسان عاقلی دین را جدی نمی گیرد. دین اصلی برای انواع تفکر طراحی نشده است. این برای انواع احساس و شهودی است. این در مورد Mythos است تا Logos. تنها دینی که یک فرد متفکر آن را جدی می گیرد، دین لوگوس است، بدون پیامبر، بدون کتب مقدس، بدون فرمان، بدون ممنوعیت ساندویچ بیکن، بدون نیاز به پوشیدن رشته های آویزان از شلوار، برای گذاشتن ریش بزرگ و ورزش خنده دار. کلاه دین لوگوس دینی است که صرفاً بر اساس عقل، منطق و ریاضیات استوار است. چنین دینی وجود دارد ... این دین ایلومینیسم است که توسط فیثاغورث، لایب نیتس و هگل شکل گرفته است. در هسته خود مطالعه عقلانی دو عدد صفر و بینهایت است، یعنی دو عددی که تکینگیها را تعریف میکنند (معروف به ذهن/روح)، و این دو عدد غیرقابل درک برای دانشمندان هستند. بیخدایی انکار وجود خدا یا خدایان نیست، انکار واقعیتی است که بر صفر و بی نهایت است، یعنی حمله به ریاضیات است، نه دین. دانشمندان انواع را حس می کنند. به طرز عجیبی، آنها ادعا می کنند که طرف عقل هستند. آنها خود را فریب می دهند که چون افسانه های دینی را رد می کنند، باید طرفدار عقل باشند. این به سادگی نشان می دهد که آنها چقدر غیرمنطقی هستند و چقدر از فلسفه بی اطلاع هستند. همانطور که هر کسی که سواد فلسفی کمی دارد میداند، دشمن تاریخی عقلگرایی ایمان مذهبی نیست، بلکه تجربهگرایی است. همه تجربی گرایان - همه دانشمندان - با عقل گرایی، یعنی وجود نظم عقلانی واقعیت کاملاً حذف شده از حواس انسان، مخالفند، که فقط به صورت عقلانی، منطقی، ریاضی و از طریق شهود عقلی قابل درک است. هیچ عقل گرا در تفکر تکینگی های صفر/بی نهایت مشکلی ندارد، اما تجربه گرایان و ماتریالیست ها با وحشت از آنها فرار می کنند. آنها به دلیل عقل فرار نمی کنند، بلکه به این دلیل که انواع حسی هستند که اساساً با عقل مخالف هستند، هر زمان که عقل با شیدایی حسی و اوتیستیک آنها مخالفت کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که وجود تکینگیهای صفر/بینهایت را ممنوع کند - ذهنها - اما آنها برای حس کردن انواعی که صرفاً بر اساس آن وجود خود را انکار میکنند (مبنای کاملاً غیرمنطقی و ضد عقلانی) غیرقابل تصور هستند. علم با «متغیرهای پنهان» جنگ میکند، اما متغیرهای پنهان صرفاً همه چیز ریاضی هستند، از جمله تکینگیهای ذهنی، که مستعد تشخیص و تفسیر حسی نیستند. دانشمندان اهل حواس هستند، بنابراین شرم آور است که بخواهند ردای عقل گرایی را به تن کنند، حتی اگر صریحاً با عقل گرایی ریاضی مخالفند، که به واقعیتی بنیادی تر و اسمی تر از واقعیتی که متمایل به علم پدیداری است، می پردازد. دانشمندان ضد عقل گرا و ضد روشنفکر هستند، متخاصم با عقل، متخاصم با مقصد اجتناب ناپذیری که عقل ما را به آنجا می برد: تکینگی های صفر/بی نهایت. اینها مونادهای لایبنیتس هستند که خود هستی را تعریف می کنند، اما هرگز ابژه علم حسی نخواهند بود. هیچ برخورد دهنده هادرون فوق العاده بزرگی هرگز اثری از آنها را تشخیص نخواهد داد. دانشمندان، به طور غیرمنطقی، به این نتیجه می رسند که هر چیزی که برای آزمایش در دسترس نباشد، وجود ندارد. آنها این مغالطه را تایید می کنند که فقدان شواهد دلیل بر غیبت است. هیچ عقل گرا – هیچ فردی که به جای حواس انسانی غیرمنطقی، خطاپذیر و غیرقابل اعتمادش تحت سلطه عقل و منطق خود باشد – هرگز به چنین نتیجه ای پوچ نمی رسد.
People can’t reason. They don’t even know what reason is. “Reason” is almost always harnessed to something that has nothing to do with reason. Believers in mainstream religion are feeling types who “reason” with their emotions, or with their mystical intuitions. They subscribe to narrative “logic”, i.e. to a holy text by some charismatic prophet claiming to convey God’s thoughts. They never ask why God doesn’t communicate his message directly ... with no middle men, and no bizarre books about desert tribes from thousands of years ago. No rational person takes religion seriously given that rationalism is exactly what is absent from it. Mainstream religion isn’t designed for thinking types. It’s for feeling types and intuitives. It’s about Mythos rather than Logos. The only religion a thinking person would take seriously is a Logos religion, with no prophets, no holy books, no commandments, no ban on bacon sandwiches, no demand to wear strings dangling from your trousers, to grow a big beard and sport a funny hat. A Logos religion is one based solely on reason, logic and mathematics. Such a religion exists ... it’s the religion of Illuminism, shaped by Pythagoras, Leibniz and Hegel. It has at its core the rational study of the two numbers zero and infinity, i.e. the two numbers that define singularities (aka minds/souls), and which are the two numbers most incomprehensible to scientists. Atheism is not the denial of the existence of God or Gods, it’s the denial of a reality predicated on zero and infinity, i.e. it’s an attack on mathematics, not religion. Scientists are sensing types. Bizarrely, they claim to be on the side of reason. They delude themselves that because they reject religious Mythos, they must be advocates of reason. That simply demonstrates how irrational they are, and how ignorant of philosophy. As anyone with a modicum of philosophical literacy knows, the historical enemy of rationalism isn’t religious faith but empiricism. All empiricists – all scientists – are opposed to rationalism, i.e. the existence of a rational order of reality completely removed from the human senses, which can only be apprehended rationally, logically, mathematically and via intellectual intuition. No rationalist would have any trouble contemplating zero/infinity singularities, yet empiricists and materialists flee from them in horror. They are not running away because of reason, but because they are sensing types who are fundamentally opposed to reason whenever it opposes their autistic, sensory mania. There is nothing in reason to prohibit the existence of zero/infinity singularities – minds – but they are inconceivable to sensing types, who deny their existence on that basis alone (an entirely irrational and anti-intellectual basis). Science wages war against “hidden variables”, but hidden variables are merely all the stuff of math, including mental singularities, which are not susceptible to sensory detection and interpretation. Scientists are people of the senses, so it’s disgraceful that they try to don the cloak of rationalism, even though they are explicitly opposed to mathematical rationalism, which addresses a more fundamental, noumenal reality than the one amenable to phenomenal science. Scientists are anti-rationalists and anti-intellectuals, antagonistic to reason, antagonistic to the inevitable destination where reason leads us: zero/infinity singularities. These are the Leibnizian monads that define existence itself, but which will never be objects of sensory science. No Super Large Hadron Collider will ever detect a single trace of them. Scientists, irrationally, conclude that anything that isn’t available to an experiment doesn’t exist. They subscribe to the fallacy that absence of evidence is evidence of absence. No rationalist – no person dominated by their reason and logic rather than their irrational, fallible, unreliable human senses – would ever reach such an absurd conclusion.