دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
دسته بندی: ادبیات ویرایش: Paperback نویسندگان: Boris Dežulović سری: ISBN (شابک) : 8679980005, 9788679980007 ناشر: VBZ سال نشر: 2007 تعداد صفحات: 0 زبان: Croatian فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 194 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Jebo sad hiljadu dinara به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب لعنتی حالا هزار دینار نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
بعد دوباره به ذهنش خطور کرد: درست است، حتی قبل از اینکه خودشان را در وسط میدان مین نزدیک موسمیچ ببینند، بارها به این موضوع فکر کرده بود، اما اکنون، در همین لحظه - روی شکمش در چمن های تیز و چروکیده دراز کشیده است. در حالی که عرق داغ از بینی اش می چکید و زاگور هشتصد هزار بار با زمزمه ای بلند به مادرش فحش می داد - پاکو به هیچ چیز دیگری فکر نمی کرد جز آن روز یک سال و چهار ماه پیش که Ćorava Žuža به او یک مرکز خرید داد. پارس کرد و زمانی که باید پول لعنتی هزار دینار کرواسی را ترک می کرد. سپس در آن ساعت و آن را به یاد می آورد که گویی امروز صبح است و تا زنده است یقیناً آن را به یاد می آورد - زیرا به طوری که اوضاع، حداکثر دو یا سه روز دیگر زندگی می کند - عمرش. به دو آهنگ تقسیم شد و او مسیر اشتباهی را انتخاب کرد. اگر فقط می گفت \"اشکالی ندارد، خاله ژوزو!\"، امروز در میدان مین وسط سوخودول علف های خشک را چرا نمی کرد، بلکه برنامه نویس کامپیوتری در محله ای آرام فیلادلفیا بود، با حقوق سه نفر و نیم هزار دلار، یک ژاکت چرمی روکش دار و یک لابرادور بزرگ مشکی روی صندلی مسافر یک لندرور... اگر فقط می گفت: \"اشکالی ندارد، خاله ژوزو، لعنت به هزار دینار!\" اواسط جنگ کرواسی و بوسنیایی در بوسنی و هرزگوین - تلاش بیهوده دیگری برای تحقیق در مورد بی معنی بودن جنگ، و نقش یونیفرم ها در زندگی و مرگ یک مرد، یک سرباز و یک احمق است.
Tada mu je opet palo na pamet: razmišljao je, istina, često o
tome i prije nego što su se našli usred minskog polja nadomak
Musemića, ali sada, baš u ovom trenutku – ležeći na trbuhu u
oštroj, sparušenoj travi Suhodola, dok mu se niz nos cijedio
vreli znoj, a Zagor mu glasnim šaptom psovao majku osamsto
hiljada puta – Pako ni na što drugo nije mislio nego na onaj
dan prije godinu i četiri mjeseca kad mu je Ćorava Žuža dala
šteku pall malla i kad je trebao samo ostaviti onaj jebeni
kusur od jebenih hiljadu hrvatskih jebenih dinara. Tada, u tom
času, a on ga pamti kao da je bio jutros i pamtit će ga sasvim
sigurno dok je živ – jer živjet će, kako stvari stoje, još
najviše dva-tri dana – njegov se život dijelio na dva
kolosijeka, i on je izabrao krivi. Samo da je rekao »u redu je,
tetka Žužo!«, ne bi danas pasao suhu travu u minskom polju
usred Suhodola, već bi bio kompjutorski programer u nekoj
mirnoj četvrti Philadelphije, s tri i pol tisuće dolara plaće,
podstavljenom kožnom jaknom i velikim crnim labradorom na
suvozačkom sjedištu landrovera... samo da je rekao »u redu je,
tetka Žužo, jebo sad hiljadu dinara!«
«Jebo sad hiljadu dinara» – roman čija se radnja događa od zore
do sumraka jednog ljetnog dana usred hrvatsko-bošnjačkog rata u
Bosni i Hercegovini – još je jedan uzaludan pokušaj
istraživanja o besmislu rata, te ulozi uniforme u životu i
smrti čovjeka, vojnika i budale.