دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: 1ª
نویسندگان: Marita Lorenz
سری:
ISBN (شابک) : 9788542205985
ناشر: Editora Planeta do Brasil Ltda.
سال نشر: 2015
تعداد صفحات: 0
زبان: Portuguese
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 4 مگابایت
کلمات کلیدی مربوط به کتاب من جاسوسی بودم که فرمانده را دوست داشتم: 1. مشاهیر - بیوگرافی. 2. Casais - بیوگرافی. 3. فیدل کاسترو، 1926-. 4. ماریتا لورنز. 5. بیوگرافی - بخش. xx
در صورت تبدیل فایل کتاب Eu fui a espiã que amou o comandante به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب من جاسوسی بودم که فرمانده را دوست داشتم نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
کمتر کسی می تواند بگوید که بخشی اساسی از تاریخ قرن بیستم را از جلوی چشمان خود دیده است. و نه به عنوان تماشاگران صرف واقعیات، بلکه تقریباً توسط آنها بلعیده شده اند. ایلونا ماریتا لورنز یکی از آنهاست. در سال 1939 در آلمان در آستانه حمله به لهستان متولد شد. پدرش آلمانی، کاپیتان کشتی بود. مادرش که آمریکایی بود، بازیگر بود. به عنوان یک دختر، او در اردوگاه کار اجباری برگن-بلسن بود. مدت کوتاهی پس از پایان جنگ، در سن هفت سالگی، او قربانی تجاوز جنسی شد. در سالهای بعد، او بارها سفرهایی را به رهبری پدرش آغاز کرد. در سال 1959، او وارد هاوانای انقلابی در برلین شد. گروهی از مردان ریشو به رهبری فیدل کاسترو سوار کشتی شدند. جاذبه فوری بود و به سرعت کشنده بود. یک هفته بعد، فرمانده به دنبال او به نیویورک فرستاد و او را معشوقه خود کرد. او نوزده ساله بود. به زودی او خود را باردار یافت، اما تحت مداخله قرار گرفت و نوزاد هرگز به دنیا نیامد... یا، حداقل، این چیزی است که به او گفته شده است. سیا ماریتا را متقاعد کرد که فیدل مسئول این اتفاق است و او را به هاوانا بازگرداند تا او را ترور کند. اما او نتوانست - او هنوز عاشق بود. او در میامی، دیکتاتور سابق ونزوئلا، مارکوس پرز خیمنز را ملاقات کرد، درگیری دیگری که پیامدهای جدی داشت. همه اینها در حال حاضر برای پر کردن دو عمر کافی به نظر می رسد، اما بیشتر وجود دارد. مسیر ماریتا دارای نور و سایه است. اما مهمتر از همه، داستانی درباره عشق و ریسک کردن است.
Poucas pessoas podem dizer que viram passar diante de seus olhos uma parte fundamental da história do século XX. E não como meros espectadores dos fatos, mas quase devorados por eles. Ilona Marita Lorenz é uma delas. Nasceu na Alemanha em 1939, às vésperas da invasão da Polônia. Seu pai, alemão, era capitão de navio; sua mãe, americana, havia sido atriz. Quando menina esteve no campo de concentração de Bergen-Belsen. Logo depois do fim da guerra, aos sete anos, foi vítima de estupro. Nos anos seguintes, embarcava com frequência em viagens capitaneadas pelo pai. Em 1959, chegou à Havana revolucionária a bordo do Berlin. Um grupo de barbudos, encabeçado por Fidel Castro, subiu no navio. A atração foi imediata e rapidamente se mostraria fatal. Uma semana depois, o comandante mandava buscá-la em Nova York e a convertia em sua amante. Ela tinha dezenove anos. Logo descobriu-se grávida, mas foi submetida a uma intervenção e o bebê não chegou a nascer... Ou, pelo menos, foi o que lhe disseram. A CIA convenceu Marita de que Fidel era o responsável pelo ocorrido e a enviou de volta a Havana com a missão de assassiná-lo. Mas ela foi incapaz - continuava apaixonada. De volta a Miami, conheceu o ex-ditador venezuelano Marcos Pérez Jiménez, outro envolvimento que teria sérias implicações. Tudo isso já parece suficiente para preencher duas vidas, mas ainda há mais. A trajetória de Marita tem luzes e sombras. Mas, sobretudo, é uma história sobre amar e correr riscos.