دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: [First ed.]
نویسندگان: Raúl Ornelas Bernal
سری:
ISBN (شابک) : 9786073050715
ناشر: Instituto de Investigaciones Económicas - UNAM
سال نشر: 2020
تعداد صفحات: [350]
زبان: Spanish
فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 12 Mb
در صورت تبدیل فایل کتاب Estrategias para empeorarlo todo. Corporaciones, dislocación sistémica y destrucción del ambiente به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب استراتژی هایی برای بدتر کردن اوضاع شرکت ها، اختلال سیستمیک و تخریب محیط زیست نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
معرفی ما در دورانی زندگی میکنیم که پایان سرمایهداری اعلام میشود: جامعه استثمار و رقابت قادر به بازتولید خود مانند قرنها نیست، که تغییر رادیکال دوران را پیشبینی میکند. در 50 سال گذشته، نشانههای چنین ناتوانی انباشته شده و واضحترین بیان خود را در تخریب محیط زیست مییابد، زیرا استثمار سرمایهداری بدون نوعی پایگاه مادی نمیتواند ادامه یابد. علاوه بر این، تجزیه جوامع و قلمروهایی است که انباشت ارزش را ممکن ساخته است. بحث پایان سرمایه داری پس از انقلاب جهانی 1968 که در آن اجماع سیاسی و فرهنگی ناشی از جنگ جهانی دوم شکسته شد، تقویت شده است. در این مناقشه هم جنبه جدلی وجود دارد که در آن بحث می شود که آیا سرمایه داری ظرفیت غلبه بر تضادهای خود را دارد یا نه، و همچنین موضعی که روابط و پویایی هایی را در نظر می گیرد که امکان شناخت پایان نظام را فراهم می کند. در سالهای اخیر، همزمان با فجایع زیستمحیطی و اجتماعی، و همچنین گزارشهای مربوط به تغییرات آب و هوایی و انقراض حیات در کره زمین، پایان دوران شتاب بیشتری یافته و به یکی از موضوعات اصلی بحث عمومی و اجتماعی تبدیل شده است. گفت و گو: این دیگر فقط مربوط به متخصصان نیست، بلکه تفسیری از واقعیت است که مسیر جوامع ما را تعیین می کند و اقدامات و اقدامات ضد سیستمی را ترویج می کند. در این مرحله، مبارزات ضد سیستمی با محافظهکارانهترین واکنشها همزیستی میکنند که در دفاع سرسختانه از نظم موجود، سناریوهای دیستوپیایی را نیز میسازند که پایان چرخه تاریخی را اعلام میکنند. بنابراین اعمال و تفاسیر در مورد تغییر دوران ظهور می کند. واضحترین اختلاف بین آن دسته از سوژههای اجتماعی است که برای ایجاد نظمی فراتر از سرمایهداری عمل میکنند و افقی را میگشایند که در آن اشکال تعامل اجتماعی خلاقتر و مستقلتر هستند. از سوی دیگر، کسانی هستند که پاسخ های اقتدارگرایانه را ترویج می کنند و روابط اجتماعی را طرح می کنند که استثمار، مردسالاری و نژادپرستی را رادیکال می کند. بنابراین، هوای زمانه بهعنوان فرسایش ریشهای منطق درونی سرمایهداری ارائه میشود که در کنار مبارزه بین موقعیتهای اجتماعی مختلف برای ساختن سناریوهای گذار وجود دارد. ما شاهد یک چرخه بزرگ از اختلافات هستیم، در شرایط فروپاشی. در این مقاله از خود میپرسیم که سرمایهداری به چه محدودیتهایی دست یافته است تا سناریوهای منازعه جایگزین نظام حاکم را درک کنیم. این سیستم در حال مرگ است، اما، همانطور که توسط فرضیه انشعاب ارائه شده توسط امانوئل والرشتاین مشخص شد، این یک فرآیند کلان است که مسیر و نتایج آن نامشخص است. روابطی که امکان بازتولید سرمایه داری را برای بیش از 500 سال فراهم کرد به مرزهای خود رسیده است. از آنجا که قادر به بازتولید منسجم خود نیست، متوجه میشویم که سرمایهداری وارد یک چرخه تاریخی «آشوب تعیینشده» میشود که با گذار به روابط و اشکال جدید بیان اجتماعی مشخص میشود. برای این تفسیر، انشعاب دو احتمال افراطی دارد: از یک سو، فروپاشی روابط اجتماعی اساسی سرمایه داری (بازارها، رابطه دستمزد، انحصار ابزار تولید) و نهادهای اساسی آن (شرکت های فراملی، نیروهای مسلح، دولت). از سوی دیگر، ساخت روابط اجتماعی که بر نهادهای سرمایه داری و همچنین استثمار به اصطلاح طبیعت و مردم غلبه می کند: ایده ای که در ایجاد جهان های ممکن دیگر که توسط اصول خودمختاری و خود اداره می شوند خلاصه می شود. -تصمیم ماهیت پر هرج و مرج و نامطمئن انشعاب ناشی از پیچیدگی مشخصه جامعه سرمایه داری، تنوع تاریخی و اجتماعی آن، و همچنین مشکلاتی است که ما هنوز در درک کل سیستم داریم. برای پرداختن به این پیچیدگی، ما پیشنهاد میکنیم خطوط اصلی نیرویی را که نشانگر گسیختگی بازتولید سیستم است، بررسی و ایجاد کنیم، فرآیندی که ما آن را جابهجایی سیستمی مینامیم، که به عنوان تعمیم شیوهای از بازتولید درک میشود که قاعدهمندیهای خود را از دست میدهد و میتواند تنها از طریق تضادهایی که بدون وقفه تشدید می شوند، بازتولید می شوند. گرايش اصلي فرآيند نابجايي، توليد فجايع در تمامي اقشار جامعه و ارتباط آن با به اصطلاح طبيعت است. ما تحقیقات خود را بر روی فرآیندهای شکستن قوانین سیستمی متمرکز می کنیم. در نظر گرفتن این دیدگاه تحلیل به ما امکان می دهد تا بر موضوعات اصلی، فرآیندهای مخرب و روابط قدرتی که حس جابجایی را تعریف می کنند، تمرکز کنیم و تفسیری از فرآیندهایی را که به صورت مجزا مورد مطالعه قرار گرفته اند، پیشنهاد می کنیم.
Introducción Vivimos los tiempos en que se anuncia el fin del capitalismo: la sociedad de la explotación y la competencia es incapaz de reproducirse como lo ha hecho durante siglos, lo que vaticina un cambio radical de época. En los últimos 50 años, las señales de tal incapacidad se acumulan y encuentran su expresión más nítida en la destrucción del ambiente, dado que la explotación capitalista no puede proseguir si no cuenta con algún tipo de base material. A ello se suma la descomposición de las sociedades y los territorios que hacían posible la acumulación de valor. El debate sobre el fin del capitalismo se ha fortalecido tras la revolución mundial de 1968, en la que se rompió el consenso político y cultural producto de la segunda guerra mundial. En esta controversia se tiene tanto la vertiente polémica, en la que se discute si el capitalismo cuenta o no con las capacidades para superar sus contradicciones, como la posición que considera las relaciones y dinámicas que permiten reconocer el fin del sistema. En los años recientes, de la mano de las catástrofes ambientales y sociales, así como de los informes sobre el cambio climático y la extinción de la vida en el planeta, el fin de época gana momentum para convertirse en uno de los principales temas del debate público y del diálogo social: ya no es solo un tema de especialistas sino una interpretación de la realidad que marca el rumbo de nuestras sociedades y propicia acciones y prácticas antisistémicas. En este punto, conviven las luchas antisistémicas con las reacciones más conservadoras que, en la defensa a ultranza del orden de cosas existente, también construyen escenarios distópicos anunciando el fin del ciclo histórico. Emergen así acciones e interpretaciones sobre un cambio de época. La disputa más clara es entre aquellos sujetos sociales que actúan para crear un orden que supere al capitalismo, abriendo un horizonte en el que las formas de interacción social sean más creativas y autónomas; por otro lado, están quienes impulsan respuestas autoritarias y proyectan relaciones sociales que radicalicen la explotación, el patriarcado y el racismo. Así, el aire de la época se presenta como un desgaste radical de la lógica interna del capitalismo que coexiste con una lucha entre distintas posiciones sociales por construir escenarios de transición. Asistimos a un gran ciclo de disputas, en una situación de colapso. En este trabajo nos preguntamos acerca de los límites que ha alcanzado el capitalismo con el fin de entender los escenarios de la disputa por sustituir al sistema imperante. El sistema agoniza, pero, como lo establece la hipótesis de la bifurcación propuesta por Immanuel Wallerstein, se trata de un macro-proceso cuya trayectoria y resultados son inciertos. Las relaciones que permitieron la reproducción del capitalismo durante más de 500 años han llegado a su límite. Al no poder reproducirse en forma coherente, encontramos que el capitalismo entra en un ciclo histórico de “caos determinado”, marcado por el tránsito hacia nuevas relaciones y formas de articulación social. Para esta interpretación, la bifurcación tiene dos posibilidades extremas: por una parte, la desintegración de las relaciones sociales básicas del capitalismo (mercados, relación salarial, monopolización de los medios de producción) y de sus instituciones esenciales (corporaciones trasnacionales, fuerzas armadas, gobierno, democracia representativa, organizaciones normalizadoras) dando paso a lo que de manera sintética se denomina barbarie, un mundo aún peor del que vivimos; por otra parte, la construcción de relaciones sociales que superen las instituciones del capitalismo así como la explotación de la llamada naturaleza y de las personas: idea resumida en la creación de los otros mundos posibles regidos por los principios de autonomía y autodeterminación. El carácter caótico e incierto de la bifurcación deriva de la complejidad que caracteriza a la sociedad capitalista, de su diversidad histórica y social, así como de las dificultades que aún tenemos para entender la totalidad del sistema. Para abordar esta complejidad proponemos estudiar y establecer las principales líneas de fuerza que marcan la ruptura de la reproducción del sistema, proceso que denominamos dislocación sistémica, entendido como la generalización de un modo de reproducción que pierde sus regularidades y solo logra reproducirse mediante contradicciones que se amplifican sin cesar; la tendencia principal del proceso de dislocación es la generación de catástrofes en todos los órdenes de la sociedad y de la relación de ésta con la llamada naturaleza. Concentramos nuestra investigación en los procesos de ruptura de las regularidades sistémicas. Tomar esta perspectiva de análisis nos permite enfocarnos en los sujetos protagónicos, los procesos disruptivos y las relaciones de fuerza que definen el sentido de la dislocación, proponiendo una interpretación de procesos que se han estudiado de manera aislada.