دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: 1
نویسندگان: Frederick Taylor
سری:
ISBN (شابک) : 9780060006761, 0060006765
ناشر: HarperCollins
سال نشر: 2004
تعداد صفحات: 546
زبان: English
فرمت فایل : DJVU (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 3 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Dresden: Tuesday, February 13, 1945 به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب درسدن: سه شنبه 13 فوریه 1945 نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
این کتاب نتیجه تحقیقات تاریخی کامل است که همه عوامل استراتژیک، اقتصادی و اجتماعی را که منجر به بمباران ویرانگر درسدن در فوریه 1945 شد، ترکیب میکند. او با ارائه پسزمینهای تاریخی از درسدن، پایتخت پادشاهی ساکسونی، تحت رهبری آگوستوس قوی، که درسدن را به یک بنای تاریخی زیبای باروک در قرن هفدهم تبدیل کرد و آن را به دهه 1930 میرساند، شروع میکند. مرکز هنری و فرهنگی پر رونق قبل از جنگ، مکه خارجیان ثروتمند و پرورش یافته در تور بزرگ درسدن، تضاد خود آلمان نازی را نشان می دهد: آن میراث باشکوه مانع از پذیرش شهر نازیسم و در نتیجه سهیم شدن در سرنوشت آن نشد. ویکتور کمپرر، یهودی که همه اینها را از سر گذرانده بود، نویسنده ای به تنهایی، شاهد بود که شهر محبوبش تا چه اندازه علیه او و جهان متمدن مخالفت کرد، در حالی که شهرت درخشان آن را به عنوان ویترینی از هنر و پالایش گرامی داشت. اگرچه تیلور دلالت نمیکند که درسدن مستحق سرنوشت شومش بود، اما به سادگی اشاره میکند که این شهر به مرکز فعالیتهای نظامی آلمان برای جنگش در شرق تبدیل شده بود. مرکز ارتباطات و حمل و نقل، اهمیت آن به طور قطع توجه متفقین را به خود جلب می کرد، به ویژه هنگامی که ارتش سرخ به دروازه های آن نزدیک می شد. در تلاش برای تسهیل فتح روس ها، استراتژیست های فرماندهی بمب افکن متفقین آن را برای نابودی هدف قرار دادند و در 13 فوریه صدها بمب افکن لنکستر و B-17 آسمان بالای جواهر البه را شلوغ کردند و عملاً آن را بمباران کردند. به همان اندازه که تعداد کشته ها وحشتناک بود، نحوه کشته شدن غیرنظامیان بی گناه در هولوکاست بود. بسیاری از آنها در پناهگاه های نامناسب شلوغ خفه شدند. برخی دیگر را در چشمههای باغی که به دنبال رهایی از سوختگی بودند، زنده میپختند. با این حال، دیگران در میان طوفان های آتش سوزی که درختان را ریشه کن کردند، مکیده شدند. پس از آن بقایای اسکلت سوخته مردان، زنان و کودکان در خیابان های درسدن پراکنده شد. پس از سنجش شواهد موجود در گزارش تیلور که بمباران را از نقطه نظر صرفاً استراتژیک قابل قبول میسازد، خواننده با سؤالات ناراحتکنندهای مواجه میشود که نشاندهنده انگیزههای پنهانی از سوی برنامهریزان فرماندهی بمبافکن است. چرا فاصله سه موج هواپیما به گونه ای بود که اطمینان حاصل شود که بازماندگان موج اول از پناهگاه خود بیرون می آیند و در فضای باز گرفتار می شوند؟ چرا بمب های آتش زا که جهنمی را ایجاد کردند که در آن مردم سوزانده می شدند، در حالی که بمب های معمولی کافی بود؟ او چه هدفی از ارسال موج سوم پس از ویرانی ایجاد شده توسط دو نفر اول داشت؟ چگونه می شود که تنها چند روز بعد قطارهای درسدن در حرکت بودند و سیستم حمل و نقل آن بازسازی شد، اگر هدف اولیه صرفاً یک هدف استراتژیک بود؟ من معتقدم در آنجا بود که کتاب تیلور از حد انتظارات خارج شد. سوزاندن درسدن، علیرغم همه استدلالها بر خلاف آن، انتقامجویی بود که بیگناهان و افراد نه چندان بیگناه را قربانی کرد. به هر حال، خود چرچیل آن را «بمبگذاری تروریستی» ابداع کرد، برچسبی که تیلور ابتدا آن را رد میکند و سپس آن را به عنوان مضر برای فرماندهی بمبافکن رد میکند. مطمئناً انتقام خالص بمباران نازی در کاونتری در سال 1940 تنها دلیل بمباران درسدن نبود، اما یکی از دلایل آن بود. درسدن لکهای در کارنامه متفقین در جنگ دوم باقی میماند، لکهای که اگر در چارچوب جنایات بسیار بزرگتر نازیها قرار گیرد، «توجیه» به نظر میرسد. "آنها آن را خواستند." همانطور که یکی دیگر از مورخین بریتانیایی، ماکس هاستینگ بیان می کند، قدرت های متفقین در بمباران شهرهای آلمان "زمینه اخلاقی عالی" را از دست دادند. با توجه به این واقعیت که بیش از شش دهه از پایان جنگ جهانی دوم می گذرد، نمی توان فکر کرد که زمان آن فرا رسیده است که رویکرد مرسوم در مطالعه آن تراژدی را مورد بازنگری قرار دهیم.
This book is the result of thorough historical research combining all the strategic, economic,and social, factors that led to the devastating bombing of Dresden in February 1945. That much is obvious from the wealth of details provided by the author,Frederick Taylor. He starts by providing a historic background of Dresden, capital of the kingdom of Saxony, under Augustus the Strong, who turned Dresden into a beautiful Baroque monument in the XVII century and brings it to the 1930s. The thriving antebellum art and cultural center, the Mecca of wealthy and cultivated foreigners on their Grand Tour, Dresden illustrates the contradiction of Nazi Germany itself: that magnificent heritage did not prevent the city from embracing Nazism and, consequently, share its fate. Victor Kemperer, a Jew who lived through it all, an author in his own right, witnessed the extent to which his beloved city turned against him and the civilized world, while cherishing its brilliant reputation as a showcase of art and refinement. Although Taylor does not imply that Dresden deserved its awful fate, he simply points out that the city had become a hub of Germany's military activities for its war in the east. A center of communication and transportation, its importance was bound to attract Allied attention, especially as the Red Army approached it its gates. In an attempt to facilitate the Russian's conquest, the strategists of the Allied Bomber Command targeted it for destruction and on February 13, hundreds of Lancaster and B-17 bombers crowded the skies above the jewel on the Elbe and practically bombed it into oblivion. As appalling as the death toll was the manner in which innocent civilians perished in the holocaust. Many asphyxiated in crowded inadequate shelters; others were cooked alive in garden fountains where they had sought relief from burns; yet others were sucked into the raging firestorms that uprooted trees. Afterward charred skeletal remains of men, women, and children littered the streets of Dresden. After weighing the evidence in Taylor's account that made the bombing plausible from a purely strategic point of view, the reader is left with some uncomfortable questions that indicate ulterior motives on the part of the Bomber Command planners. Why were the three waves of planes spaced in such a way as to make sure that survivors of the first wave would come out of their shelters and be caught outdoors? Why the incendiary bombs that created the inferno where people were incinerated, when conventional bombs would have sufficed? What was he point of sending a third wave after the devastation brought on by the first two? How come that only a few days later the trains of Dresden were running and its transportation system restored, if the original objective had been merely a strategic one? I believe it was there that Taylor's book falls short of expectations. The scorching of Dresden was, in spite of all arguments to the contrary, a vendetta that victimized the innocent and the not so-innocent. After all, Churchill himself coined it "terror bombing," a label Taylor first dismisses and then rejects as detrimental to Bomber command. To be sure pure vengeance for the Nazi bombing of Coventry in 1940 was not the only reason for bombing Dresden, but it was one of the reasons. Dresden remains a stain in the Allied record in the Second War, a stain that appears "justified" if put in the context of the much larger Nazi crimes. "They asked for it." As another British historian Max Hasting states, the Allied powers "lost the high moral ground" in the bombing of German cities. Given the fact that more than six decades have passed since the end of WWII, one cannot help thinking that it is about time to revise the conventional approach in the study of that tragedy.