دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Leuders. Susanne
سری:
ISBN (شابک) : 9783943596885
ناشر: Cumedio Publishing Services
سال نشر: 2016;2000
تعداد صفحات: 0
زبان: German
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 494 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Angels Fall به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب قضیه فرشته نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
املی فون انگلسباخ هفده ساله همه چیزهایی را دارد که برای شروع یک زندگی ظاهراً موفق نیاز دارید: یک خانه والدین از نظر مالی قوی که علاوه بر نام سنتی، تحصیلات عالی را برای او تضمین می کند و دری را به روی دنیای زیبا و ثروتمند می گشاید. . اما پس از یک تصادف، دنیای آملی کاملاً از کنترل خارج می شود و او خود را در انزوای خودخواسته گم می کند. از فرشته: «گاهی در حمام دختران به آن نامههای روی دیوار خیره میشوم و بدون اشک برای خودم گریه میکنم.» آملی ترجیح میدهد خود را فرشته بنامد، لباسهای دست دوم میپوشد و هر وقت میتواند شورش میکند. بر این اساس، همیشه هوای غلیظ در خانه وجود دارد. او که کاملاً تنها مانده است، مدام خود را در موقعیت های خطرناک قرار می دهد. فون آنجل: "وقتی صبح آنجا دراز می کشم و آدرنالین از ترس به بدنم می رسد، حداقل برای لحظه ای احساس می کنم که هنوز زنده ام..." او در اینترنت با استرایکر آشنا شد که با او همراه شد. چت روزانه او از او حمایت می کند و تنها دوست او می شود. هنگامی که او در طی یک ملاقات متوجه می شود که واقعاً چه کسی پشت این نام مستعار است، این دوستی نیز تهدید می کند که از هم بپاشد. از استریکر: "پففف، چه می توانم به آن بگویم؟ فرشته، بیایید صادق باشیم! فکر نمی کنی این کمی بیمار است؟» اما بعد از آن فاجعه بعدی زندگی آملی را به لرزه در می آورد و او متوجه می شود که کسی را ندارد که به جز استرایکر در کنارش بایستد. پسر اما مشکلات خاص خودش را دارد. او همچنین بخشی از اوقات فراغت خود را به صورت آنلاین می گذراند. در آنجا او با یک مرد نسبتاً زننده آشنا می شود که بازی را پیشنهاد می کند که نه تنها استریکر را در معرض خطر شدید قرار می دهد. "تو یا من، مهاجم؟ ما آخرین نفریم..."
Die siebzehnjährige Amelie von Engelsbach hat alles, was man für einen Start in ein vermeintlich erfolgreiches Leben braucht: Ein finanzstarkes Elternhaus, das ihr neben dem traditionsreichen Namen eine exzellente Ausbildung garantiert und die Tür zur Welt der Schönen und Reichen öffnet. Nach einem Unfall gerät Amelies Welt allerdings vollkommen aus dem Ruder und sie verliert sich in einer selbst gewählten Isolation. Von Angel: „Ab und zu starre ich auf diese Buchstaben an der Wand im Mädchenklo und weine ohne Tränen in mich hinein.“ Amelie nennt sich lieber Angel, läuft mit Second-Hand-Klamotten herum und rebelliert, wo sie nur kann. Dementsprechend herrscht zu Hause ständig dicke Luft. Völlig allein gelassen bringt sie sich selbst immer wieder in gefährliche Situationen. Von Angel: „Wenn ich da morgens liege und mir vor Angst das Adrenalin durch den Körper jagt, dann spüre ich wenigstens für einen kleinen Augenblick, dass ich noch lebe …“ Im Internet lernt sie Striker kennen, mit dem sie täglich chattet. Er gibt ihr Halt und wird zu ihrem einzigen Freund. Als sie während eines Treffens erfährt, wer wirklich hinter diesem Nickname steckt, droht auch diese Freundschaft zu zerbrechen. Von Striker: „Pffff, was soll ich dazu sagen? Angel, jetzt mal ehrlich! Findest du nicht, dass das ein bisschen krank ist?“ Doch dann erschüttert die nächste Katastrophe Amelies Leben und ihr wird klar, dass sie außer Striker niemanden hat, der zu ihr steht. Der Junge hat allerdings seine eigenen Probleme. Auch er verbringt einen Teil seiner Freizeit im Internet. Dort gerät er an einen ziemlich üblen Typen, der ein Spiel vorschlägt, das nicht nur Striker in höchste Lebensgefahr bringt. „Du oder ich, Striker? Wir sind die Letzten …“