دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: 袁哲生
سری:
ISBN (شابک) : 7500435460, 9787500435464
ناشر: 中国社会科学出版社
سال نشر: 2002
تعداد صفحات: 189
زبان: Chinese
فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 12 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب 倪亚达脸红了 به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب 倪亚达脸红了 نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
نشانک بارگیری شد،\r\nبرای نحوه ایجاد نشانک، لطفاً با yjyouaremysunshine@163.com تماس بگیرید\r\nکاملا رایگان\r\n\r\n13 آوریل، دوشنبه، روز آفتابی! صبح از مادرم پول صبحانه را خواستم گفت از کمد بگیر. هر گوشه ی کمد را گشتم، حتی روسری را بیرون آوردم و تکان دادم، مادرم ناگهان مثل یک دیوانه خندید، وحشتناک به نظر می رسید، تازه بعداً متوجه شدم که دارد به من می خندد. گفت که حتی خودش هم پیداش نکرده چه برسد به من؟ قبل از اینکه بیرون بروم، مقداری پودر قهوه فوری ماکسول را در کاسه کانگ کانگ ریختم تا با آن شریک شوم. کانگ کانگ خیلی ناراحت به نظر می رسد، اما نمی توانم جلوی آن را بگیرم، زیرا جوهر و شکر مادر تمام شده است. در راه مدرسه و در راه با لی یوفو آشنا شدم و با هم به سمت مدرسه رفتیم. او به من گفت امروز ممکن است آخر دنیا باشد و ظهر یک صحنه قیامت باشد. گفت که کهکشان راه شیری اخیرا تحت تاثیر سیاهچاله ها و موجودات فضایی قرار گرفته پس آخرش زود میرسه وقتی اینو شنیدم خیلی ترسیدم. مطمئناً، به محض اینکه به مدرسه رسیدم، شخصی تابلوی بزرگی را در دست گرفت که روی آن نوشته شده بود: «قضاوت نهایی در راه است!» لی یوفو به من گفت: «ببین!» آیا آخر دنیاست، او گفت ممکن است
书签已装载, 书签制作方法请找 yjyouaremysunshine@163.com 完全免费 四月十三日,星期一,睛天!早上我向我妈要早餐的钱,她叫我自己到衣橱里去拿。我翻遍了衣橱的每一寸角落,连围巾都拿出来抖一抖,我妈突然像疯子似的大笑,她的样子怪可怕的,后来我才搞清楚,原来她是在笑我。她说连她自己都找不到,何况是我? 我出门之前,倒了一些麦斯威尔即溶咖啡粉在康康的碗里面和它分享。康康好像很不爽的样子,可是我也没办法,因为妈精和糖都已经用完了。 在上学和路上,我遇到李有福,我们就一起走到学校。他告诉我说今天可能是世界末日,中午会有日全独的末日景象。他说最近银河系受到黑洞和外星人的影响,所以末日会提前降临,我听了很害怕。果然,一到学校,有一个人举了一个大牌子,上面写着:“最后的审判来临了!”李有福就对我说:“你看吧!”我很紧张,就去问那个人说今天是不是世界末日,他说有可能。
版权 人物简介 四月 五月 六月