دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Saul Frampton
سری:
ISBN (شابک) : 9780307379597
ناشر: Knopf Doubleday Publishing Group
سال نشر: 2011
تعداد صفحات: 0
زبان: English
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 4 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب When I Am Playing with My Cat, How Do I Know That She Is Not Playing with Me?: Montaigne and Being in Touch with Life به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب وقتی با گربهام بازی میکنم، چگونه بفهمم که او با من بازی نمیکند؟: مونتین و ارتباط با زندگی نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
«وقتی می رقصم، می رقصم. وقتی میخوابم، میخوابم و وقتی تنها در باغی زیبا قدم می زنم، اگر گاهی فکرم در جای دیگری مشغول است، بقیه اوقات آنها را به پیاده روی، به باغ، به شیرینی این تنهایی و به خودم باز می گردم. — مونتن در سال 1570، در سن سی و هفت سالگی، میشل دو مونتن شغل خود را به عنوان قاضی رها کرد و به قلعه خود بازنشسته شد تا در غم و اندوه شخصی خود - مرگ بهترین دوستش، پدرش و برادرش - بپردازد. ، و فرزند اولش. او روی سقف کتابخانهاش عبارتی از شاعر و فیلسوف رومی لوکرتیوس نوشته بود: «هیچ لذت جدیدی با طولانیتر زیستن به دست نمیآید». اما مونتن با یافتن این که ذهنش به جای این که در این بیکاری آرام شده بود، آشفته بود، شروع به نوشتن کرد، و جستارها را به وجود آورد - کاوش های نثری کوتاه در طیف وسیعی از موضوعات. و به تدریج، در طول نوشتن، مونتن بدبینی رواقی خود را رد کرد و از فلسفه مرگ به فلسفه زندگی تبدیل شد. او فتالیسم مالیخولیایی لوکرتیوس را از بین برد و شروع به پذیرفتن سرزندگی سرشار از زندگی کرد و پادزهری برای مرگ در بعیدترین جاها یافت - لمس یک دست، بوی دوتایی او، بازیگوشی گربه اش، و طعم شرابش. . سائول فرامپتون جشنی را برای لذتبخشترین و در عین حال عمیقترین نویسندگان دوره رنسانس برگزار میکند، که مقالاتشان تأثیر زیادی بر چهرههای متنوعی مانند شکسپیر، امرسون و اورسن ولز گذاشت، و افکارشان حتی امروز راهنما ارائه میدهند. و بینش بیسابقهای نسبت به موضوع ساده زنده بودن.
“When I dance, I dance; when I sleep, I sleep. And when I am walking alone in a beautiful orchard, if my thoughts are sometimes preoccupied elsewhere, the rest of the time I bring them back to the walk, to the orchard, to the sweetness of this solitude, and to me.” —Montaigne In the year 1570, at the age of thirty-seven, Michel de Montaigne gave up his job as a magistrate and retired to his château to brood on his own private grief—the deaths of his best friend, his father, his brother, and his firstborn child. On the ceiling of his library he inscribed a phrase from the Roman poet and philosopher Lucretius: “There is no new pleasure to be gained by living longer.” But finding his mind agitated rather than settled by this idleness, Montaigne began to write, giving birth to the Essays—short prose explorations of an amazingly wide range of subjects. And gradually, over the course of his writing, Montaigne rejected his stoical pessimism and turned from a philosophy of death to a philosophy of life. He erased Lucretius’s melancholy fatalism and began to embrace the exuberant vitality of living, finding an antidote to death in the most unlikely places—the touch of a hand, the smell of his doublet, the playfulness of his cat, and the flavor of his wine. Saul Frampton offers a celebration of perhaps the most enjoyable and yet profound of all Renaissance writers, whose essays went on to have a huge impact on figures as diverse as Shakespeare, Emerson, and Orson Welles, and whose thoughts, even today, offer a guide and unprecedented insight into the simple matter of being alive.