The Wicked Mr Hall. The Memoirs Or a Real-life Murderer

من را خیلی چیزها می نامند - \"ساقی هیولا\" ، \"ساقی خدمت مرگ\" ، \"مرد خانم\". در واقع من هیچ کدام از این چیزها نیستم. من روی هال هستم. قبل از مرگ، می خواهم داستانم را بگویم. روی آرچیبالد هال که در دهه 1930 در گلاسکو بزرگ شد، یک دزد طبیعی بود. پس از نقل مکان به لندن، هال - که دوجنسه بود - به چهره ای آشنا در صحنه همجنس گرایان زیرزمینی و درخشان پایتخت تبدیل شد. با توجه به حرفه جنایی پرسود خود، او سبک زندگی اسراف آمیزی داشت. سرانجام قانون به او رسید و دستگیر شد. او بیشتر دو دهه زندگی خود را در یک سلول گذراند. پس از آزادی از زندان در سال 1975، او به اسکاتلند بازگشت و با لیدی مارگارت هادسون استخدام شد و به عنوان پیشخدمت در Kirleton House مشغول به کار شد. دیوید رایت، یک معشوقه سابق از دوران زندان، به صحنه آمد و به عنوان نگهبان بازی استخدام شد. این دو مرد بر سر سرقت یک انگشتر الماس با هم درگیر شدند و مشاجره شیطانی درگرفت. رفتند تیراندازی برای پاک کردن هوا... پیاده روی بود...

I have been called many things - "The Monster Butler", "The Butler Who Served Death", "The Ladies Man". In truth I am none of these things. I am Roy Hall. Before I die I want to tell my story.' Growing up in Glasgow in the 1930s, Roy Archibald Hall was a natural thief. After moving down to London, Hall - who was bisexual - became a familiar figure in the capital's glitzy, underground gay scene. Due to his lucrative criminal career, he led an extravagant lifestyle. Eventually the law caught up with him and he was arrested. He spent the majority of the next two decades of his life in a cell. Upon release from prison in 1975, he returned to Scotland and found employment with Lady Margaret Hudson, working as a butler at Kirleton House. David Wright, a former lover from his time in jail, arrived on the scene and was hired as a gamekeeper. The two men fell out over the theft of a diamond ring and a vicious argument ensued. They went on a shooting trip to clear the air...it was a walk...