دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Reyes. Ithra
سری:
ناشر: Goodreads M;M Romance Group
سال نشر: 2013
تعداد صفحات: 0
زبان: English
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 349 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب The Menagerie به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب پرورشگاه نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
داستانی از رویداد Love Has No Boundaries که توسط گروه عاشقانه Goodreads M/M حمایت می شود.
اعضا از گروه گودریدز ام/ام عاشقانه دعوت شد تا عکسی را انتخاب کنند و نامه ای بنویسند که در آن یک داستان عاشقانه کوتاه M/M با الهام از تصویر بخواهد. نویسندگان گروه تشویق شدند تا یک نامه را انتخاب کنند و یک داستان اصلی بنویسند.
Ithra Reyes به این درخواست پاسخ داد.
توضیح عکس
یک مرد جوان با چشمان سبز با یک پلیور قهوه ای بزرگ، یک توله
ببر کوچک در دست دارد.
داستان نامه
نویسنده عزیز،
یک تشکر بزرگ از کیم آلن به خاطر همه کمک هایش، شما بسیار
مهربان هستید.
هد روز را در باغ وحش کوچک مسافرتی سپری کرد، اما آن را با
برادر کوچکش گذراند که موفق به دریافت این باغ وحش شد. پسر
کوچکی که برای آن روز از زیر دست عمو لاری بیرون آمده بود،
بنابراین کاملاً ارزشش را داشت. به علاوه، هد واقعاً به آن
گربهها آویزان شده بود. او عاشق گربه ها بود. به گفته لری
دقیقاً یکی از ویژگی های مردانه او نیست، اما هر چه باشد. او
به سمت آنها کشیده شد. آنها را با تنهایی و قدرت آرامشان درک
کرد.
اما او انتظار نداشت که پس از رها کردن برادرش در خانه، به
ماشینش برگردد و توله ببری را ببیند که روی صندلی جلویش نشسته
است. مات و مبهوت، فقط به پسر کوچولویی که دقیقاً به او خیره
شده بود خیره شد. او به یاد آورد که او را در حال پریدن در
اطراف قفس ها می دید و سعی می کرد علاقه گربه های بزرگ را جلب
کند، اما لعنتی چگونه سوار ماشینش شده بود؟ و حالا قرار بود
با او چه کند؟ آن باغ وحش مسافرتی حتی وقتی آنها را ترک می
کردند وسایل خود را جمع می کرد. علاوه بر این، چیزی در مورد
آن مکان احساس شده بود.
او تنها کاری را که می توانست به آن فکر کند انجام داد، حداقل
یک بار گربه دستش را به سمت فرمان تکان داد و او را از حالت
گیجی بیرون آورد. او را به خانه برد، به آپارتمان استودیویی
کوچکش که بالای فروشگاه آهن آلات بود. او خود را به داخل
پارکینگ رساند و گربه درست به دامان او رفت تا او را داخل
پارکینگ حمل کند. او با صدای بلند خرخر می کرد و چنان محبت
آمیز به او نگاه می کرد، انگار قهرمانش یا چیزی شبیه به این
بود. با بردن کوچولو به داخل، او به صندلی دست سوم خود فرو
رفت و توله را نوازش کرد، هو کرد و آرام کرد تا هر دو آرام
شوند. فکر می کرد شاید عجیب ترین شب زندگیش باشد. و سپس، همه
چیز واقعاً عجیب شد.
لطفاً میتوان دستور را تغییر داد، بدون BDSM، M/F و ترجیحاً
بدون تغییردهنده، اما اگر گزینه دیگری نباشد، آن را میپذیرم.
همچنین گربه گربه می تواند نقش مهمی داشته باشد. HEA ضروری
است، متشکرم.
با احترام،
Vio
A story from the Love Has No Boundaries event sponsored by the Goodreads M/M Romance Group.
Members of the Goodreads M/M Romance Group were invited to choose a photo and pen a letter asking for a short M/M romance story inspired by the image; authors from the group were encouraged to select a letter and write an original tale.
Ithra Reyes responded to this request.
PHOTO DESCRIPTION
A young green-eyed man in an oversized brown sweater holds
a small tiger cub.
STORY LETTER
Dear Author,
A big thank you to Kim Alan for all her help, you are very
kind.
Hed spent the day at the crappy little traveling zoo, but
hed spent it with his little brother, which got the little
guy out from under Uncle Larrys thumb for the day, so it
was totally worth it. Plus, hed really been hung up on
those cats. He loved cats. Not exactly one of his more
manly attributes according to Larry, but whatever. He was
drawn to them. Understood them, with their solitude and
quiet strength.
However, he was not expecting to return to his car, after
dropping his brother at home, to find a tiger cub sitting
on his front seat. Stunned, he just stared at the little
guy who just stared right back at him. He remembered seeing
him scampering around the cages, trying to catch the
interest of the big cats, but how in the hell had he gotten
into his car? And what the hell was he supposed to do with
him now? That traveling zoo had been packing up even as
they left. Besides, something about that place had felt
off.
He did the only thing he could think of, at least once the
cat nudged his hand towards the steering wheel, snapping
him out of his stupor. He took him home, to his little
studio apartment over the hardware store. He pulled into
the parking lot and the cat climbed right into his lap to
be carried inside. He was purring so loud, looking at him
so adoringly, like he was his hero, or something. Taking
the little one inside, he plopped into his thirdhand
recliner, and petted, cooed, and soothed the cub until they
both relaxed. He was thinking that this was maybe the
strangest night of his life. And then, things got really
weird.
The prompt can be changed around, no BDSM, M/F and
preferably no shifter please, but I will accept it, if
there is no other choice. Also can the kitty cat have a
major role. HEA is a must, thank you.
Sincerely,
Vio