دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Adília Lopes
سری:
ISBN (شابک) : 9788545557944, 9788545557999
ناشر: Editora Moinhos
سال نشر: 2019
تعداد صفحات: 0
زبان: Portuguese
فرمت فایل : MOBI (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 2 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب O poeta de Pondichéry به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب شاعر پوندیچری نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
دیدرو (یا هر کسی که در Jacques le Fataliste به جای او صحبت می کند) مرد جوانی را می پذیرد که شعر می نویسد. او ابیات را بد می پندارد و به جوان می گوید که همیشه شعرهای بد خواهد نوشت. دیدرو نگران ثروت شاعر بد است. از او بپرسید که آیا پدر و مادری دارد و آنها چه می کنند. والدین جواهر فروش هستند. او به او توصیه می کند که به پوندیچری برود و در آنجا ثروتمند شود. و آن که بالاتر از همه آیات را منتشر نمی کند. دوازده سال بعد، شاعر دوباره دیدرو را ملاقات می کند. او در Pondichéry ثروتمند شد (او 100000 فرانک جمع آوری کرد) و همچنان به نوشتن شعرهای بد ادامه می دهد. چرا شاعر بد باید به پوندیچری برود نه جای دیگر؟ چرا پدر و مادرت جواهرفروش هستند؟ چرا 100000 فرانک جمع کردی؟ و چرا دوازده سال را در پوندیچری گذراند؟ من نمی دانم چگونه توضیح دهم. چیزی که من را جذب می کند دقیقاً این است: پوندیچری، والدین جواهرساز، 100000 فرانک، دوازده سال.
Diderot (ou quem fala por ele em Jacques le Fataliste) recebe um jovem que escreve versos. Acha os versos maus e diz ao jovem que ele há-de fazer sempre maus versos. Diderot preocupa-se com a fortuna do mau poeta. Pergunta-lhe se tem pais e o que fazem. Os pais são joalheiros. Aconselha-o a partir para Pondichéry e a enriquecer lá. E a que sobretudo não publique os versos. Doze anos mais tarde o poeta volta a encontrar-se com Diderot. Enriqueceu em Pondichéry (juntou 100 000 francos) e continua a escrever maus versos. Porque é que o mau poeta deve ir para Pondichéry e não para outro lugar? Porque é que os seus pais são joalheiros? Porque é que juntou 100 000 francos? E porque é que passou doze anos em Pondichéry? Não sei explicar. O que me atrai é precisamente isto: Pondichéry, pais joalheiros, 100 000 francos, doze anos.