دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: 1. Aufl
نویسندگان: Rotfuß. Veronika
سری: Onleihe
ISBN (شابک) : 9783646922677, 3646922672
ناشر: Carlsen Verlag GmbH
سال نشر: 2009
تعداد صفحات: 0
زبان: German
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 179 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Mücke im März به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب پشه در ماه مارس نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
\"تنها مرد واقعی که ارزش ایستادن برای او را دارد، یوریک است. اما او مرا نمی بیند. یوریک شخصیت دارد و شاید فکر می کند من دارم او ندارد. یا متوجه نمی شود که من به او نگاه می کنم یا فکر می کند من به مارتین علاقه مند هستم زیرا او دیروز به دنبال من تا ایستگاه اتوبوس رفت. اگر این را باور کند من مرده ام. که. من مرده ام. \"
مادر موکه مریض است، پدرش بیشتر در توکیو است، وسایل ورزشی او
یک بار دیگر شسته نشده است و او باید شورت ورزشی ارغوانی پر
زرق و برق خود را بپوشد - این همه خیلی ناعادلانه
اما خوشبختانه این لحظات کاملاً متفاوت نیز وجود دارد: وقتی
او با نورا بر روی پشت بام شهر می نشیند و باد موهای آنها را
به دهان آنها می زند یا وقتی او با یوریک بی حرکت در استخر
هتل مجستیک شناور است. یا در کنسرت ها، زمانی که او واقعاً
سخت می رقصد و تمام زندگی اش مانند یک رعد و برق از میان او
می گذرد.
و علاوه بر این، او اکنون با یوریک قرار میگیرد! اما این
اصلا به چه معناست؟ به هر حال، او نمی تواند به او کمک کند با
این همه بیماری...
"Der einzig wirkliche Mann, für den es sich aufzustehen lohnt, ist Yurik. Aber der nimmt mich nicht wahr. Yurik hat Charakter und vielleicht denkt er, ich habe keinen. Oder er bemerkt nicht, dass ich ihn anschaue. Oder er glaubt, dass ich an Martin interessiert bin, weil der mir gestern zur Bushaltestelle gefolgt ist. Wenn er das glaubt, bin ich tot. Bestimmt glaubt er das. Ich bin tot."
Mückes Mutter ist krank, Papa meistens in Tokio, ihr
Sportzeug ist auch mal wieder nicht gewaschen und sie muss
die alte glitzerlila Turnhose anziehen - es ist alles so
unfair.
Doch zum Glück gibt es auch diese ganz anderen Momente:
Wenn sie mit Nora über den Dächern der Stadt sitzt und der
Wind ihnen die Haare in den Mund weht, oder wenn sie sich
mit Yurik reglos im Pool des Majestic-Hotels treiben lässt.
Oder auf Konzerten, wenn sie ganz fest tanzt und ihr ganzes
Leben wie ein Gewitter durch sie hindurchrauscht.
Und außerdem ist sie jetzt mit Yurik zusammen! Aber was
heißt das überhaupt? Mit dem ganzen Krankheitsscheiß kann
er ihr jedenfalls nicht helfen ...