دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Federico Bravo Morata
سری:
ناشر:
سال نشر:
تعداد صفحات:
زبان: Spanish
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 2 Mb
در صورت تبدیل فایل کتاب Miguel Hernández به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب میگل هرناندز نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
می گویند (نمی دانم افسانه است یا نه) وقتی میگل هرناندز مرد، بستن چشمانش غیرممکن بود. آنها همان چشمهای درشت، درخشان مانند کرههای شیشهای هستند که در پرترههای بسیار دیدهایم. او در یکی از آخرین شعرهایش که در زندان سروده و در هیچ کتابی نیامده مینویسد: «من که فکر میکردم نور مال من است/ خود را در سایه رسوب میبینم». اما شعر (و همراه با آن، کار شعری کامل شاعر) با این ابیات به پایان می رسد: \"اما در دعوا پرتو آفتابی است/ که همیشه سایه مغلوب را رها می کند\". فدریکو براوو موراتا زندگینامهای از این شاعر را از سالهای اولیه زندگی تا زمان مرگش در سال 1942 در اختیار ما قرار میدهد. او بین وقایع تاریخی و رویدادهای شخصی در زندگی میگل هرناندز، با تعداد زیادی اشعار از خود میگل، که در مورد آنها اظهار نظر و تجزیه و تحلیل شده است، متناوب میشود. نوشته براوو موراتا. . شاید امروز این بیوگرافی است که جزئیات خاصی از زندگی هرناندز را از دست داده است، مانند زندگی عاشقانه او جدا از جوزفینا مانرسا، مانند ماریا سگارا، ماروجا مالو، شاید هنوز اطلاعات کمی در مورد زندگی میگل وجود داشته باشد. اما به طور کلی این یک زندگی نامه فوق العاده است که جوهر، یکپارچگی و روحیه پیشرفت را که شاعر همیشه نشان می دهد، در بر می گیرد.
Se dice (no sé si es una leyenda) que cuando murió Miguel Hernández, resultaba imposible cerrarle los ojos. Son esos mismos ojos grandes, brillantes como esferas de vidrio, que hemos visto representados en tantos retratos. En uno de sus últimos poemas, escrito en la cárcel y no recogido en ningún libro, escribe: "Yo que creí que la luz era mía / precipitado en la sombra me veo". Pero el poema (y con él, la Obra poética completa del poeta) termina con estos versos: "Pero hay un rayo de sol en la lucha / que siempre deja la sombra vencida". Federico Bravo Morata nos aporta una biografía del poeta desde sus primeros años hasta su muerte en 1942. Alterna los sucesos históricos, los hechos personales en la vida de Miguel Hernández, con un gran número de poesías del propio Miguel, comentadas y analizadas por Bravo Morata. Tal vez sea hoy una biografía a la que le faltan ciertos detalles de la vida de Hernández, como su vida amorosa al margen de Josefina Manresa, como María Cegarra, Maruja Mallo, quizá todavía se conocía poco de la vida de Miguel. Pero en general es una estupenda biografía, que plasma la esencia, la integridad y el espíritu de superación que siempre hizo gala el poeta.