دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: نویسندگان: Müntz. Eugène, Michelangelo Buonarroti سری: Best of collection ISBN (شابک) : 9781780427461, 1783100230 ناشر: Parkstone International سال نشر: 2012 تعداد صفحات: 200 زبان: English فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 49 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Michelangelo به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب میکل آنژ نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
میکل آنژ، مانند لئوناردو، مردی با استعدادهای فراوان بود. مجسمه ساز، معمار، نقاش و شاعر، او آپوتئوزیس حرکت عضلانی را ساخت که برای او تجلی فیزیکی اشتیاق بود. نقشهکشیاش را قالببندی کرد، آن را خم کرد، پیچاند و آن را تا حد امکان کشاند. هیچ منظره ای در نقاشی میکل آنژ وجود ندارد. تمام عواطف، همه احساسات، تمام افکار انسانیت در چشمان او در بدن برهنه مردان و زنان تجسم یافته بود. او به ندرت شکلهای انسانی خود را در نگرشهای بیحرکتی یا آرامش تصور میکرد. میکل آنژ نقاش شد تا بتواند آنچه را که روح تیتانیک او احساس میکرد، آنچه تخیل مجسمهسازش میدید، با موادی انعطافپذیرتر بیان کند، اما آنچه مجسمهسازی او را رد کرد. بنابراین، این مجسمهساز تحسینبرانگیز در واتیکان خالق غناییترین و حماسیترین تزییناتی است که تا به حال دیده شده است: کلیسای سیستین. انبوه اختراع او در این منطقه وسیع بیش از 900 متر مربع گسترده شده است. 343 چهره اصلی با تنوع بیانی شگفتانگیز وجود دارد که بسیاری از آنها اندازههای عظیم دارند و علاوه بر این تعداد زیادی از آنها برای جلوههای تزئینی معرفی شدهاند. خالق این طرح گسترده تنها سی و چهار سال داشت که کار خود را آغاز کرد. میکل آنژ ما را وادار می کند تا تصور خود را از آنچه زیباست بزرگتر کنیم. برای یونانیان این کمال جسمانی بود. اما میکل آنژ به زیبایی ظاهری اهمیت چندانی نمی داد، مگر در موارد معدودی، مانند نقاشی آدم روی سقف سیستین، و مجسمه های پیتا. اگرچه او استاد آناتومی و قوانین ترکیب بود، اما اگر لازم بود مفهوم خود را بیان کند، جرأت کرد هر دو را نادیده بگیرد: ماهیچههای فیگورهایش را اغراقآمیز کند، و حتی آنها را در موقعیتهایی قرار دهد که بدن انسان به طور طبیعی نمیتوانست آن را در نظر بگیرد. او در نقاشی بعدی خود، آخرین قضاوت بر دیوار انتهایی سیستین، روح خود را مانند سیلابی بیرون ریخت. میکل آنژ اولین کسی بود که شکل انسان را وادار به بیان انواع احساسات کرد. احساسات در دستانش به ابزاری تبدیل شد که بر آن می نواخت و تم ها و هارمونی هایی با تنوع بی نهایت استخراج می کرد. فیگورهای او تخیل ما را بسیار فراتر از معنای شخصی اسامی متصل به آنها می برد.
Michelangelo, like Leonardo, was a man of many talents; sculptor, architect, painter and poet, he made the apotheosis of muscular movement, which to him was the physical manifestation of passion. He moulded his draughtsmanship, bent it, twisted it, and stretched it to the extreme limits of possibility. There are not any landscapes in Michelangelo's painting. All the emotions, all the passions, all the thoughts of humanity were personified in his eyes in the naked bodies of men and women. He rarely conceived his human forms in attitudes of immobility or repose. Michelangelo became a painter so that he could express in a more malleable material what his titanesque soul felt, what his sculptor's imagination saw, but what sculpture refused him. Thus this admirable sculptor became the creator, at the Vatican, of the most lyrical and epic decoration ever seen: the Sistine Chapel. The profusion of his invention is spread over this vast area of over 900 square metres. There are 343 principal figures of prodigious variety of expression, many of colossal size, and in addition a great number of subsidiary ones introduced for decorative effect. The creator of this vast scheme was only thirty-four when he began his work. Michelangelo compels us to enlarge our conception of what is beautiful. To the Greeks it was physical perfection; but Michelangelo cared little for physical beauty, except in a few instances, such as his painting of Adam on the Sistine ceiling, and his sculptures of the Pietà. Though a master of anatomy and of the laws of composition, he dared to disregard both if it were necessary to express his concept: to exaggerate the muscles of his figures, and even put them in positions the human body could not naturally assume. In his later painting, The Last Judgment on the end wall of the Sistine, he poured out his soul like a torrent. Michelangelo was the first to make the human form express a variety of emotions. In his hands emotion became an instrument upon which he played, extracting themes and harmonies of infinite variety. His figures carry our imagination far beyond the personal meaning of the names attached to them.