دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
دسته بندی: مردم نگاری ویرایش: نویسندگان: Isacco Turina سری: ناشر: Università degli studi di Bologna سال نشر: 2000 تعداد صفحات: 0 زبان: Italian فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 594 کیلوبایت
کلمات کلیدی مربوط به کتاب لعن خدا.بررسی کفر: دین، کفر، قانون کفر، زبانشناسی
در صورت تبدیل فایل کتاب Maledire Dio. Studio sulla bestemmia به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب لعن خدا.بررسی کفر نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
زمین لغزنده است، زمین کفر، زیرا کسی نمی داند دقیقا چگونه در مورد آن صحبت کند. به ویژه، نمیدانیم چگونه آن را نام ببریم: سکوت شاید ظریفتر باشد، اما در اثری که ادعا میکند واقعیت یک پدیده اجتماعی زبانشناختی را توضیح میدهد، چنین احتیاط ما را از رسیدن به آن سطحی که میخواهیم باز میدارد. صحبت در مورد؛ بدون افزودن این که هیچ کاری جز تداوم سنت بسیار طولانی سکوت که دقیقاً از مطالعه آن عنصر دیرپای زبان ایتالیایی که کفر است، جلوگیری کرده است. این ادبیات بود که ابتدا یخ را شکست و رذیلت غیرقابل ذکر ایتالیایی را رونویسی کرد و همچنین سعی کرد برای آن دلیل بیاورد و گاه خیرخواهانه به آن نگاه کند و در بهترین نتیجه (به ویژه با رمان های لوئیجی منگلو) به بررسی زیربنای فرهنگی آن بپردازد. قرن ها وجود داشته است. اما تا آنجا که من می دانم، زبان شناسان و جامعه شناسان هنوز به آن دست نزده اند. با این حال، با توجه به جذابیتی که در روزگار ما نسبت به هر چیزی که به نظر می رسد در خطر انقراض است، دلایلی برای انجام این کار وجود دارد. و کفر، حتی اگر هنوز شکوفا شود، باز هم به نظر می رسد که سرزندگی خود را از دست داده است (حتی اگر هیچ سند تاریخی قابل اعتمادی وجود نداشته باشد که بتوان بر روی آن تحلیلی دوگانه انجام داد): لیگ های ضد کفرآمیز، که تا اواسط قرن بسیار زیاد بودند، از نظر تعداد و قدرت به شدت کاهش می یابد. تصدیق تدریجی زبان ایتالیایی استفاده از کفرگویی را ناپایدار می کند و به عنوان یک عادت دیالکتیکی انگ می شود. کاهش عمومی حساسیت مذهبی، پاسخگویی اجتماعی به این نوع گناه را کاهش می دهد. به طور خلاصه، علل را باید در عوامل مختلفی جستجو کرد که تحت عنوان «سکولاریزاسیون» یا «جهانیسازی» جمعآوری شدهاند: کفرگویی با واقعیتهای منطقهای و بهویژه به گویشها مرتبط است. به روشی دقیق از درک دین، به اشتراک بیرونی محض که در تقابل با هر ایده ای از یک فرقه درونی، ذهنی و معنوی است، مرتبط است. منظورم کفر، دختر کشورهای کاتولیک است. این فقط در اسپانیا، ایتالیا و کبک، جایی که فرهنگ کاتولیک هنوز از پیروان خاصی برخوردار است، انجام می شود. با این حال، در قرون وسطی، اشکال کفرگویی (که در آن زمان بیشتر سوگند دروغ گفته می شد) در سراسر اروپا رواج داشت. اول اصلاحات و سپس روشنگری، آن را در کشورهایی که در آن پیروز شدند غیرقابل درک کردند. تصادفی نخواهد بود که در حال حاضر تنها قوانین کیفری که کیفرخواست را پیش بینی می کنند، ایتالیا و اسپانیا هستند. اما این متناقض است که ببینیم چگونه برخی از مبلغان ضد کفر به مدرنیزاسیون، در همه اشکال آن، به عنوان عامل اصلی توهین آمیز اشاره می کنند: برعکس، پیشرفت کشورهای غربی با مخالفت با عقاید کاتولیک، کفر را از معنا تهی کرده است. ترجمه پذیر نیست: هر کسی که دانش خاصی از زبان ایتالیایی ندارد، نمی تواند محتوای آن را درک کند، هر چقدر که بتواند معنای تحت اللفظی آن را درک کند. به نوبه خود، گوینده ایتالیایی می داند که چگونه توهین کند، حتی اگر بخواهد تا آخر عمر از آن استفاده نکند. اما شاید قضاوت قطعی در مورد چنین پدیده ای دست نیافتنی خوب نباشد. در واقع این امکان وجود دارد که کفرگویی از تغییرات اجتماعی نیز جان سالم به در ببرد، همانطور که احتمالاً برای یک هزاره کامل دست نخورده باقی مانده است. به عنوان مثال، بسیاری از مهاجران غیر اتحادیه اروپا به آن عادت می کنند، و حتی در فضای مدرن و جهانی شده ای مانند فضایی که با اینترنت باز شده است، به راحتی توهین به مقدسات یافت می شود، به خصوص در سایت هایی که از همه دعوت می شود هر چیزی بنویسند، مانند روی دیوار: این سطوح به زودی پر از نفرین می شوند. از آنجایی که پیشبینی آینده این عمل کفرآمیز غیرممکن است، وظیفه من تلاش برای تعریف آن، هم از نظر تاریخی و هم، به اصطلاح، مفهومی است.
È un terreno sdrucciolevole, quello della bestemmia, poiché non si sa esattamente in che modo parlarne. In particolare, non si sa come nominarla: la reticenza risulterebbe forse più elegante, ma in un lavoro che pretenda di dar conto della realtà di un fenomeno sociolinguistico, una simile pruderie impedirebbe di attingere quel livello stesso di cui si vorrebbe parlare; senza aggiungere che non si farebbe altro che perpetuare una lunghissima tradizione di silenzio, la quale ha impedito appunto che si studiasse finalmente quell’elemento di lunga durata della lingua italiana che è la bestemmia. È stata la letteratura a rompere per prima il ghiaccio e a trascrivere l’innominabile vizio italiano, cercando anche di darne ragioni, guardandolo talvolta con benevolenza e, nei risultati migliori (in particolare con i romanzi di Luigi Meneghello), a indagare il sostrato culturale che da secoli la fa esistere. Ma linguisti e sociologi, a mia conoscenza, non vi hanno ancora messo mano. Pure non mancherebbero motivi per farlo, visto il fascino esercitato, ai nostri giorni, da tutto ciò che sembra in via di estinzione; e la bestemmia, se pur ancora fiorisce, pare comunque aver perso di vivacità (anche se mancano documenti storici attendibili sui quali compiere un’analisi diacronica): le leghe antiblasfeme, numerosissime fino alla metà del secolo, sono enormemente ridotte di numero e di forze; il progressivo affermarsi della lingua italiana rende insostenibile l’uso della bestemmia, stigmatizzata come abitudine dialettale; il generale abbassamento della sensibilità religiosa diminuisce la reattività sociale a questo tipo di peccato. Le cause, insomma, vanno cercate in quei diversi fattori raccolti sotto il nome di “secolarizzazione” o “globalizzazione”: la bestemmia è legata a realtà regionali, e in particolare ai dialetti; è legata ad un preciso modo di intendere la religione, ad una condivisione puramente esteriore cui si oppone ogni idea di un culto interiore, soggettivo e spirituale; la bestemmia, voglio dire, è figlia dei paesi cattolici. È praticata solamente in Spagna, Italia e Québec, dove la cultura cattolica gode ancora di un certo seguito. Nel medioevo, invece, le forme di bestemmia (che all’epoca erano, per lo più, degli spergiuri) erano diffuse in tutta Europa. La Riforma prima, e l’Illuminismo poi, l’hanno resa incomprensibile nei paesi in cui hanno trionfato. Non sarà un caso se, attualmente, i soli codici penali che ne prevedono l’incriminazione sono quello italiano e quello spagnolo. Ma è paradossale vedere come certi propagandisti antiblasfemi additassero la modernizzazione, in tutte le sue forme, come causa principale della bestemmia: al contrario, opponendosi ai dogmi del cattolicesimo, il progresso dei paesi occidentali ha svuotato di senso la bestemmia. Essa non è traducibile: chi non abbia una specifica competenza della lingua italiana non può afferrarne la sostanza, per quanto possa coglierne il senso letterale; dal canto suo, il parlante italiano sa come si bestemmia, anche se sceglie di non farne uso per tutta la vita. Ma forse non è bene dare giudizi definitivi su un fenomeno talmente sfuggente. È possibile infatti che la bestemmia sopravviva anche ai cambiamenti sociali, così come si è mantenuta intatta probabilmente per un intero millennio. Molti immigrati extracomunitari ad esempio ne acquisiscono l’abitudine, e anche in uno spazio moderno e globalizzato come quello che si è aperto con internet, le bestemmie sono facilmente reperibili, soprattutto in quei siti in cui ognuno è invitato a scrivere una cosa qualsiasi, come su di un muro: queste superfici non tardano a riempirsi di bestemmie. Nell’impossibilità quindi di fare previsioni sul futuro della pratica blasfema, il mio compito sarà quello di tentare di definirla, sia storicamente che, per così dire, concettualmente.