دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Jean-francois Bouchard
سری:
ISBN (شابک) : 2315006309, 9782315006304
ناشر: Max Milo
سال نشر: 2015
تعداد صفحات: 284
زبان: French
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 422 Kb
در صورت تبدیل فایل کتاب Le banquier du diable به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب بانکدار شیطان نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
استخراج کردن پس این پیرمرد در حالی که اتوبوس زمختی که در آن نشسته است با ناراحتی از دروازه های سیم خاردار کمپ کشتار فلوسنبورگ در فلاتینات بالا، شمال شرقی بایرن عبور می کند، به چه فکر می کند؟ بدون شک مرگی که در انتظار او و سایر زندانیانی است که در جمع آنها توسط ده ها نگهبان شوم از نزدیک تحت نظر است. چهره رفقای پرافتخار او در بدبختی حکایت از همان اندوه دارد. ژنرال هانس اوستر، که زمانی معاون دریاسالار ویلهلم کاناریس در راس آبوهر (سرویس اطلاعات و ضد جاسوسی ورماخت) و دست راستش تئودور استرونک بود. همچنین ژنرال گئورگ توماس، رئیس سابق بخش اقتصاد جنگ و تسلیحات، ژنرال فرانتس هالدر، افسر ارشد ورماخت، و همچنین صدراعظم اتریش، کورت فون شوشنیگ، که در جریان آنشلوس، الحاق اتریش توسط نازیها در سال 1938 سرنگون شد، حضور دارند. تنها حضور همسر شوشنیگ، کنتس چرنین اشرافی، متولد ورا فوگر فون بابنهاوزن، که دختر 4 سالهاش را در آغوش میگیرد، میتوانست تا حدودی فضای شوم این کاروان را به سمت نیستی روشن کند. اما نه دختر کوچولویی که در دوران اسارت طولانی پدرش به دنیا آمده و تنها دنیای شوم زندان ها و اردوگاه های اسارت را شناخته است و نه مادر نازنینش دلی برای شوخی ندارند. "ما زنده از اینجا بیرون نمی آییم!" پیرمرد با صدای خفهای زمزمه میکند، در حالی که اتوبوس زیر نورافکن برجهای مراقبت از دروازه عبور میکند و در مقابل گردانی از سربازان مسلح به مسلسل توقف میکند. سپس زندانی پیر به سختی از وسیله نقلیه بیرون رانده می شود. نگهبانان او را به ساختمانی مایل به خاکستری هدایت می کنند که تاریکی آن شب یخی در فوریه 1945 مانع از تشخیص کامل آن می شود. راهروی کم نور با سرعتی تند طی می شود. دری را باز می کنیم، در سلولی کوچک که در آن تشکی در گوشه ای پیچیده شده است. زندانی دو قدم جلو می رود. در توسط نگهبانان به هم می خورد و صدای قفل شدن قفل ها برای مدت طولانی در ساختمان طنین انداز می شود. در راهرو صداها و قدم هایی را می شنویم که در حال عقب نشینی هستند. بالاخره سکوت برقرار می شود. پیرمرد در تاریکی سلول انزوا، تشک حصیری را باز می کند و دراز می کشد. دستانش پتویی را در حال نق زدن احساس می کند. او تا جایی که می تواند زیر این خرابه ی بدبخت که بوی کثیفی و مرگ می دهد، فرو می رود، اما سرما در دل زمستان باواریا چنان تلخ است که برای گرم شدن باید در برابر بدشانسی خوب عمل کرد. . چشمانش را می بندد. او می لرزد و نمی تواند بخوابد. بنابراین احتمالاً به سرنوشت باورنکردنی که او را به آنجا رسانده فکر می کند. چون این پیرمرد هرکسی نیست. نام او Hjalmar Schacht است. او بزرگترین نابغه مالی قرن بیستم بود. Hjalmar Schacht آلمان را سه بار از بحران های اقتصادی نجات داد که باید کشور را به سمت ویرانی و هرج و مرج می برد. به لطف او، آلمان هر بار قویتر از این بحرانهای مرگبار بیرون آمده است. ارائه ناشر دوره هایی مساعد برای سرنوشت های بزرگ وجود دارد که نیمه اول قرن بیستم یکی از آنهاست. Hjalmar Schacht که از یک خانواده بسیار متواضع است، کودکی باهوش است. پس از تحصیل نمونه و تحصیل در اقتصاد، او درجات را طی کرد و چندین مأموریت نجات در آلمان ویران شده آن زمان به او محول شد. این دمیورگ همه شرایط را معکوس می کند: تورم فوق العاده، بازپرداخت بدهی بین المللی، بحران 29، بیکاری که 7 میلیون آلمانی را تحت تاثیر قرار می دهد، او مرد مشیت دهنده ملتی است که در حال بازسازی خود است. مستقیم، صادق اما بیش از حد جاه طلب، او با به قدرت رسیدن یک آدولف هیتلر خاص همراهی می کند، که ایدئولوژی او را به شدت مورد بحث قرار می دهد و متقاعد می شود که وقتی زمانش برسد، می تواند ماشین جهنمی خود را متوقف کند. اما این بار اشتباه می کند. او که از رژیم نازی دور شده است، به اجرای پروژه ای کمک می کند که بدون شهود درخشان او که تأمین مالی کار آدولف هیتلر را ممکن می کرد، هرگز روشن نمی شد. او که زندانی، بازداشت و تبعید شد، به طور معجزه آسایی از اردوگاه راونزبروک زنده بیرون آمد و در دادگاه نورنبرگ تبرئه شد. این پرتره از یک شخصیت بسیار دوگانه با سرنوشتی خارقالعاده که با وجود خودش بزرگترین صفحه تاریخ مدرن را نوشته است، کاملاً جذاب است...
Extrait À quoi pense donc ce vieil homme tandis que l'autobus brinquebalant où il est inconfortablement assis franchit les grilles hérissées de barbelés du camp d'extermination de Flossenbürg, dans le Haut-Palatinat, au nord-est de la Bavière ? Sans doute à la mort qui l'attend, lui et les autres prisonniers en compagnie desquels il est étroitement surveillé par une douzaine de gardiens patibulaires. Les visages de ses prestigieux camarades d'infortune trahissent la même angoisse ; il y a là le général Hans Oster, qui était jadis adjoint de l'amiral Wilhelm Canaris à la tête de l'Abwehr (le service de renseignement et de contre-espionnage de la Wehrmacht), et son bras droit Theodor Strunck. Il y a aussi le général Georg Thomas, ancien chef du service de l'économie de guerre et de l'armement, le général Franz Halder, un haut gradé de la Wehrmacht, ainsi que le chancelier autrichien Kurt von Schuschnigg, renversé lors de l'Anschluss, l'annexion de l'Autriche par les nazis en 1938. Seule la présence de l'épouse de Schuschnigg, l'aristocratique comtesse Czernin, née Vera Fugger von Babenhausen, qui porte dans ses bras sa fillette de 4 ans, aurait pu égayer quelque peu l'atmosphère sinistre de ce convoi vers le néant. Mais ni la petite fille, née pendant la longue captivité de son père et qui n'a jamais connu que l'univers sinistre des prisons et des camps d'internement, ni sa douce maman n'ont le coeur à plaisanter. «On ne sort pas d'ici vivant !» souffle le vieil homme d'une voix étranglée, tandis que l'autobus franchit le portail sous les projecteurs des miradors et s'arrête devant un bataillon de soldats armés de mitraillettes. Puis le vieux prisonnier est rudement poussé hors du véhicule. Les gardiens le conduisent vers un bâtiment grisâtre que l'obscurité de cette nuit glaciale de février 1945 empêche de distinguer tout à fait. Un couloir pauvrement éclairé est parcouru au pas de charge ; on ouvre une porte, celle d'une minuscule cellule où une paillasse est roulée dans un coin. Le prisonnier fait deux pas en avant. La porte est claquée par les gardiens et le bruit des serrures que l'on verrouille résonne un long moment dans le bâtiment. Dans le couloir, on entend des voix et des pas qui s'éloignent. Enfin le silence s'installe. Le vieil homme, dans la pénombre de sa cellule d'isolement, déplie la paillasse et s'allonge. À tâtons, ses mains sentent une couverture ; il se blottit tant bien que mal sous cette misérable loque qui pue la crasse et la mort, mais le froid est si vif au coeur de l'hiver bavarois qu'il faut bien faire contre mauvaise fortune bon coeur afin d'essayer de se réchauffer. Il ferme les yeux. Il grelotte et ne peut trouver le sommeil. Alors probablement songe-t-il à l'incroyable destin qui l'a mené là. Car ce vieil homme n'est pas n'importe qui. Il s'appelle Hjalmar Schacht. Il était le plus génial des génies de la finance du XXe siècle. Hjalmar Schacht a sauvé l'Allemagne à trois reprises de crises économiques qui auraient dû conduire le pays à la ruine et au chaos. Grâce à lui, l'Allemagne, à chaque fois, est sortie de ces crises mortelles plus forte qu'elle n'y était entrée. Présentation de l'éditeur Il est des périodes propices aux grandes destinées, la première moitié du XXe siecle en est une. Issu d'une famille très modeste Hjalmar Schacht est un enfant brillant. Après une scolarité et des études d'économie exemplaires, il gravit les échelons et se voit attribué plusieurs missions de sauvetage au sein d'une Allemagne dévastée par l'époque. Ce démiurge renverse toutes les situations : hyperinflation, remboursement de la dette internationale, Crise de 29, chômage qui touche 7 millions d'allemands, il est l'homme providentiel d'une nation qui se reconstruit. Droit, integre mais trop ambitieux, il accompagne la montée au pouvoir d'un certain Adolf Hitler, dont il discute virulemment l'idéologie, en restant persuadé que le temps venu, il saura arrêter sa machine infernale. Mais cette fois, il se trompe. Mis à l'écart du régime nazi, il assiste impuissant à l'éxecution d'un projet qui n'aurait jamais vu le jour sans ses géniales intuitions qui ont permis de financer l'œuvre d'Adolf Hitler. Emprisonné, interné et déporté, il sort miraculeusement en vie du camp de Ravensbrück et sera acquitté lors du procès de Nuremberg. Ce portrait d'un personnage ambivalent à l'extrême et au destin hors du commun, qui a écrit bien malgré lui la plus grande page de l'histoire moderne, est absolument fascinant...