دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: André Malraux
سری:
ISBN (شابک) : 9632710096
ناشر: Magvető
سال نشر: 1979
تعداد صفحات: 107
زبان: Hungarian
فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 541 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Lázár به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب لازاروس نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
دیگر عزاداری نمی کنند، بچه ها را هم از قبرستان بیرون نمی گذارند، اما روزی که در تلویزیون کسی کشته نشود، مثل محرومیت از غذایی است که ما را سیر می کند. گذشتن از مبارزه جدایی ناپذیر است. هرگز فراموش نکردهام که سن اگزوپری چقدر شگفتزده شد وقتی به او گفتم: - ما فقط زمانی واقعاً شجاع هستیم که احساس آسیبناپذیری کنیم. - در نبردهای هوایی هرگز فکر نمی کردم که بمیرم، که ضدهوایی ها بتوانند هواپیمای من را بزنند. در تفکر ما، مرگ چنان شدیداً با درد مرتبط است که فرد درگیر بیماریی است که میتوان از آن بدون درد بمیرد: ما واقعاً در عصر خود از این جدایی عجیب مرگ و رنج شوکه شدهایم. زیرا مرگی که با موذیانه زیستی در کمین بیمارستان است، در میدان جنگ ناشناخته است. اینجا، در بیمارستان، بیماران همدیگر را عوض می کنند، درست مثل نسل های بیرون. با این حال، نسلها هرگز بهبود نمییابند.»
\'Nem gyászolnak többé, a gyerekeket sem engedik ki a temetőben, de az a nap, amikor senkit sem ölnek meg a televízióban, olyan, mintha a betevő falattól fosztanának meg bennünket. Az elmúlás elválaszthatatlan a küzdelemtől. Sohasem felejtettem el, mennyire meglepődött Saint-Exupéry, amikor egyszer ezt mondtam neki: - Csak akkor vagyunk igazán bátrak, ha sebezhetetlennek érezzük magunkat. - A légicsatákban sohasem gondoltam rá, hogy én is meghalhatok, hogy a légelhárító ágyúk eltalálhatják a regülőgépemet.\' Megint csak zavarba hoz, hogy nem szenvedek. Gondolkodásunkban a halál oly erősen kapcsolódik a fájdalomhoz, hogy az ember értetlenül áll egy olyan betegség előtt, amelybe belehalhat anélkül, hogy fájdalmai lennének: valósággal megdöbbent bennünket korunkban a halálnak és a szenvedésnek e furcsa szétválása. A halált ugyanis, amely biológiai alattomossággal ólálkodik a kórházban, nem ismerik a harctéren. Itt, a kórházban, úgy váltják egymást a betegek, mint odakint a nemzedékek. A nemzedékek azonban sohasem gyógyulnak meg.\"