مشخصات کتاب
In the Loop: A Reference Guide to American English Idioms
ویرایش:
نویسندگان: Office Of English Language Programs, Bureau Of Cultural and Educational Affairs, United States Department Of State
سری:
ISBN (شابک) : 9781624250484, 9781624250507
ناشر: U.S. Department of State
سال نشر: 2013
تعداد صفحات:
زبان: English
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 706 Kb
قیمت کتاب (تومان) : 54,000
میانگین امتیاز به این کتاب :
تعداد امتیاز دهندگان : 1
در صورت تبدیل فایل کتاب In the Loop: A Reference Guide to American English Idioms به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب در حلقه: راهنمای مرجع برای اصطلاحات انگلیسی آمریکایی نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
توضیحاتی در مورد کتاب در حلقه: راهنمای مرجع برای اصطلاحات انگلیسی آمریکایی
در حلقه به سه بخش تقسیم می شود: بخش 1، "اصطلاحات و تعاریف";
بخش 2، "اصطلاحات منتخب بر اساس دسته"؛ و بخش 3، "فعالیت های
کلاس درس." اصطلاحات بر اساس حروف الفبا در قسمت 1 فهرست شده
اند. قسمت 2 برخی از رایج ترین اصطلاحات مورد استفاده را که در
دسته بندی گروه بندی شده اند برجسته می کند. بخش 3 شامل
پیشنهادات کلاس درس برای کمک به معلمان برای برنامه ریزی تمرین
های مناسب برای دانش آموزان است. همچنین یک نمایه کامل در پشت
کتاب وجود دارد که شماره صفحه فهرست شده برای هر دو ورودی اصلی
و ارجاع متقابل برای هر اصطلاح وجود دارد.
ورودیهای نمونه:
طناب ها را بیاموزید
برای آشنایی با یک کار یا موقعیت
- مدیر بانک به کارآموز جدید گفت که چشمانش را باز نگه دارد و
تا زمانی که طناب ها را یاد نگرفت، تماشا کند که سایر
باجه ها چه می کنند.
- من حاضرم ساعت های طولانی کار کنم و به صورت رایگان کار
خواهم کرد. مشتاقم طنابهای این تجارت را بیاموزم.
مترادف: عوامل را بیاموزید
مقایسه با: طنابها را بشناسید
این عبارات مشابه هستند، اما در زمانهای متفاوتی انجام
میشوند. قبل از اینکه فرد طناب ها را بشناسد،
طناب ها را یاد می گیرد.
هیچ سنگی را برنگردانید
برای جستجو در همه جا
- رئیس کارمندان را برای یک جلسه دعوت کرد. او گفت که
نمیدانست چه کسی از شرکت دزدی میکند، اما تا زمانی که بفهمد
که چه کسی است، هیچکدام از آنها را روی سنگ
نمیگذارد.
- پلیس همه جا را برای زندانی که فرار کرده بود جستجو کرد.
آنها هیچ سنگی را روی دست نگذاشتند، اما نتوانستند او
را پیدا کنند.
مترادف: بوته ها را بزنید
این عبارت نشان میدهد که هر چیزی که جستجو میکند ممکن است زیر
یک سنگ باشد و آنقدر جستجو میکند که هر سنگی را که به دنبال آن
میگردد برگرداند.
ترک (کسی) [راست در] LURCH
رها کردن کسی در یک موقعیت دشوار و مجبور کردن او به عهده گرفتن
تمام مسئولیت ها
- سازنده چندین نجار و برقکار را برای کار در ساختمان استخدام
کرد، اما وقتی زمان پرداخت پول به آنها رسید، آنها را به
حال خود رها کرد.
- شرکت ورشکست شد و سهامداران در رکود رها شدند.
آنها باید تمام صورت حساب های معوقه را پرداخت می کردند.
- ساعت چهار کجا بودی؟ فکر میکردم شما میخواهید در جلسه
شرکت کنید و در تصمیمات دشواری که باید گرفته میشد به ما کمک
کنید. شما نباید اینطور ما را در بیراهه رها می کردید.
مترادف: (کسی) را بالا و خشک بگذارید
(کسی) را ترک کنید/در سرما بیرون بروید
اجتناب از کسی. برای حذف کسی از یک مکان یا فعالیت
- به نظر میرسید مری به احساسات دیگران اهمیت نمیدهد و
تقریباً همه را توهین میکند. سرانجام او در سرما کنار
گذاشته شد و هیچکس او را در برنامهها یا مهمانیهای خود لحاظ
نکرد.
- نمی دانم چه اشتباهی کردم، اما می خواهم آن را جبران کنم.
لطفاً من را در در سرما بیرون نگذارید.
این عبارت نشان میدهد که وقتی شخصی از گروه یا جریان اصلی کنار
گذاشته میشود، در بیرون است، جایی که هوا سرد است.
</ p>
(کسی) را بلند و خشک کنید
رها یا سرگردان. درمانده
- باب با دوستانش به مهمانی سوار شد، اما آنها بدون او رفتند
و او راهی برای رسیدن به خانه نداشت. او را بالا و خشک
گذاشتند.
- وقتی از طریق آژانس مسافرتی یک سفر بسته برای تعطیلات
خریداری می کنید، مطمئن شوید که این شرکت از شهرت خوبی برخوردار
است. بسیاری از شرکتها از کار افتادهاند و کسانی را که قبلاً
پول خود را پرداخت کردهاند بالا و خشکرها کردهاند.
مترادف ها: (کسی) را به حال خود رها کنید
مشابه با: ترک (فردی) که کیف را در دست دارد
این عبارت احتمالاً از ایده کشتی به گل نشسته در زمین های مرتفع
سرچشمه می گیرد و آن را خارج از آب (خشک) می گذارد.
(کسی) را که کیف را در دست دارد ترک کنید
سپردن مسئولیت ناخواسته شخصی
- اگر پولم را با شما سرمایه گذاری کنم و اوضاع بد پیش رفت،
میخواهم مطمئن شوم که مسئولیت آن را بر عهده میگیرید.
نمیخواهم من را در دست گرفتن کیف بگذاری.
- لورا ریسک کرد و شکست خورد و او چاپ را نگه داشت.
مشابه با: (کسی) را در کمین گذاشتن، (کسی) را بالا
و خشک بگذارید.
به اندازه کافی تنها بگذارید
پذیرش یک موقعیت همانطور که هست. برای اجتناب از تلاش برای
بهبود وضعیت، اقدامات فرد ممکن است آن را بدتر کند
- کار او بی نقص نیست، اما انتقاد شما ممکن است وضعیت را بدتر
کند. توصیه میکنم به اندازه کافی تنها باشید.
- من یک کمال گرا هستم، بنابراین هرگز نمی توانم به
اندازه کافی تنها باشم. گاهی اوقات این مشکلی ندارد، اما
گاهی اوقات چیزی جز دردسر برای من ایجاد نمی کند.
مترادف: اجازه دهید سگهای خواب دروغ بگویند
توضیحاتی درمورد کتاب به خارجی
In the Loop is divided into three parts: Part 1, “Idioms and
Definitions”; Part 2, “Selected Idioms by Category”; and Part
3, “Classroom Activities.” The idioms are listed
alphabetically in Part 1. Part 2 highlights some of the most
commonly used idioms, grouped into categories. Part 3
contains classroom suggestions to help teachers plan
appropriate exercises for their students. There is also a
complete index at the back of the book listing page numbers
for both main entries and cross-references for each idiom.
Sample entries:
LEARN THE ROPES
to become familiar with a task or situation
- The bank manager told the new trainee to keep his eyes
open and watch what the other tellers did until he
learned the ropes.
- I’m willing to work long hours and I’ll work for free.
I’m anxious to learn the ropes of this business.
Synonym: learn the ins and outs
Compare to: know the ropes
These expressions are similar, but take place at different
times. Before one knows the ropes, one learns
the ropes.
LEAVE NO STONE UNTURNED
to search everywhere
- The boss called the employees together for a meeting. He
said he didn’t know who was stealing from the company, but
that he would leave no stone unturned until he found
out who it was.
- The police looked everywhere for the prisoner who had
escaped. They left no stone unturned, but they were
unable to find him.
Synonym: beat the bushes
The expression suggests that whatever one is searching for
might be under a stone, and that one will search so
thoroughly as to turn over every stone looking for it.
LEAVE (SOMEONE) [GET LEFT IN] THE LURCH
to abandon someone to a difficult situation, forcing him or
her to take all the responsibility
- The builder hired several carpenters and electricians to
work on the building, but he left them in the lurch
when it came time to pay them.
- The company went bankrupt and the stockholders got
left in the lurch. They had to pay all the
outstanding bills.
- Where were you at four o’clock? I thought you were going
to attend the meeting and help us with the difficult
decisions that needed to be made. You shouldn’t have left
us in the lurch like that.
Synonym: leave (someone) high and dry
LEAVE (SOMEONE)/GET LEFT OUT IN THE COLD
to shun someone; to exclude someone from a place or activity
- Mary seemed not to care for anyone else’s feelings, and
managed to offend just about everyone. Eventually she got
left out in the cold and no one included her in
their plans or parties.
- I don’t know what I did wrong, but I’d like to make up
for it. Please don’t leave me out in the
cold.
The expression suggests that when a person is excluded from
the group or mainstream, he or she is outside, where it is
cold.
LEAVE (SOMEONE) HIGH AND DRY
abandoned or stranded; helpless
- Bob got a ride to the party with his friends, but they
left without him and he had no way to get home. They left
him high and dry.
- When you buy a package vacation trip through a travel
agency, be sure that it is a company that has a good
reputation. Too many companies have gone out of business,
leaving those who have already paid their money high and
dry.
Synonyms: leave (someone) in the lurch
Similar to: leave (someone) holding the bag
The expression probably originates from the idea of a ship
stranded on high ground, leaving it out of water (dry).
LEAVE (SOMEONE) HOLDING THE BAG
to leave somebody with unwanted responsibility
- If I invest my money with you and things go badly, I want
to make sure you’re going to take responsibility. I don’t
want you to leave me holding the bag.
- Laura took a risk and it failed, and she was left
holding the bag.
Similar to: leave (someone) in the lurch, leave
(someone) high and dry.
LEAVE WELL ENOUGH ALONE
to accept a situation as it is; to avoid trying to improve a
situation one’s actions might make it worse
- Her work isn’t perfect, but your criticism might just
make the situation worse. I recommend that you leave well
enough alone.
- I’m a perfectionist, so I can never leave well enough
alone. Sometimes that is okay, but sometimes it causes
me nothing but trouble.
Synonym: let sleeping dogs lie
نظرات کاربران