دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Hanna Howard
سری:
ISBN (شابک) : 9780310769750, 9780310769736
ناشر: Blink
سال نشر: 2020
تعداد صفحات:
زبان: English
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 2 Mb
در صورت تبدیل فایل کتاب Ignite the Sun به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب خورشید را مشتعل کن نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
روزی روزگاری چیزی به نام خورشید وجود داشت...
سیریا نایتینگل شانزده ساله هرگز خورشید را ندیده است. به گفته ملکه ایزابل، جادوگری شیطانی که پادشاهی را در سایه پوشانده است، نور خطرناک است.
سیریا همیشه از تاریکی متنفر بوده و در داستان های روزهای پر نور که از آنها می شنود، خوشی می کند. بهترین دوست و پدربزرگش به جز آنها، هیچ کس دیگری شیفتگی او به خورشید را درک نمی کند، به ویژه نه والدین سخت گیر و سختگیر او. نیاز سیریا به راضی کردن آنها بیشتر از ترس او از تاریکی است، و بنابراین او به شهر سلطنتی - مرکز تاریکی - می رود تا فرصتی در دربار ملکه ایزابل پیدا کند.
اما چه چیزی. Siria متوجه می شود که در Choosing Ball او را به تلاشی می فرستد که می تواند نور را بازگرداند - یا پادشاهی را برای همیشه تحت الشعاع قرار دهد. او با همراهی گروهی از شورشیان، مسیر خود را به سمت شمال، به سمت آخرین بقایای خورشید تعیین می کند.
Once upon a time, there was something called the sun...
Sixteen year-old Siria Nightingale has never seen the sun. The light is dangerous, according to Queen Iyzabel, an evil witch who has shrouded the kingdom in shadow.
Siria has always hated the darkness and revels in the stories of the light-filled old days that she hears from her best friend and his grandfather. Besides them, nobody else understands her fascination with the sun, especially not her strict and demanding parents. Siria's need to please them is greater than her fear of the dark, and so she heads to the royal city—the very center of the darkness—for a chance at a place in Queen Iyzabel's court.
But what Siria discovers at the Choosing Ball will send her on a quest that could bring back the Light—or doom the kingdom to shadow forever. Accompanied by a ragtag group of rebels, she sets her course for the North, toward the last vestiges of the sun.