دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Avital E. M. Baruch
سری:
ISBN (شابک) : 9783838269986
ناشر: Ibidem Press
سال نشر: 2017
تعداد صفحات:
زبان: English
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 3 Mb
در صورت تبدیل فایل کتاب Frozen Mud and Red Ribbons: A Romanian Jewish Girl's Survival through the Holocaust in Transnistria and its Rippling Effect on the Second Generation به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب گل منجمد و نوارهای قرمز: زنده ماندن یک دختر یهودی رومانیایی در هولوکاست در ترانس نیستریا و تأثیر موج دار آن بر نسل دوم نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
وقتی سوفیکا شش ساله بود، همراه با مادرش و کل جامعه یهودی میهایلینی، رومانی به نواری از زمین در شرق اوکراین به نام ترانس نیستریا تبعید شد. مرگ، بیماری، وحشیگری و شرم زندگی روزمره او شد. گرسنه و ترسیده، به سلامت عقل و امید خود ادامه داد، هرچند خواهر و پدرش را از دست داد و شاهد حمله وحشیانه ای به مادرش بود. او در راه رسیدن به سرزمین موعود با هرمان ملاقات کرد.
هرمن بدش نمی آمد که ستاره زرد را بپوشد و از مدرسه در خانه بماند. او در بیرون با دوستانش بازی می کرد در حالی که پدر و برادرش به اردوگاه کار اجباری فرستاده شده بودند. پس از پایان جنگ، او به جنبش جوانان یهودی پیوست و سوار بر کشتی به سوی اسرائیل شد. با این حال، سفر او قطع شد و او را به یک اردوگاه بازداشت انگلیسی در قبرس بردند و در آنجا با سوفیکا ملاقات کرد. آنها به شولامیت و تزوی تغییر نام دادند و با هم در اسرائیل خانه ای ساختند. شولامیت/سوفیکا هرگز به کودکی غمگین خود اشاره نکرد. شصت و پنج سال پس از جنگ و تبعید، دختر سوفیکا با یک راز خانوادگی روبرو می شود و شروع به پرسیدن سوال می کند و شولامیت را وادار می کند که سکوت خود را بشکند و یک بار دیگر تبدیل به سوفیکای کوچک وحشت زده شود. این کتاب داستان تکان دهنده او را بیان می کند.
When Sophica was six years old, she was deported together with her mother and the whole of the Jewish community of Mihaileni, Romania to a strip of land in Eastern Ukraine called Transnistria. Death, illness, brutality, and shame became her daily life. Hungry and afraid, she held on to her sanity and hope, albeit losing her sister and her father and witnessing a vicious attack on her mother. She met Herman on her way to the Promised Land.
Herman didn't mind wearing the yellow star and staying home from school. He played outside with his friends while his father and brother were sent to a labor camp. After the war ended, he joined a Jewish youth movement and embarked on a ship to Israel. However, his journey was interrupted and he was taken to a British detention camp in Cyprus where he met Sophica. They were renamed Shulamit and Tzvi and made a home together in Israel. Shulamit/Sophica never mentioned her sad childhood. Sixty-five years after the war and her deportation, Sophica's daughter comes across a family secret and starts asking questions, inducing Shulamit to break her silence and become the frightened little Sophica once more. This book tells her moving story.