دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: نویسندگان: Henry Bogdan, Istvan Fehervary, Fehérváry István, Jeanie P. Fleming سری: ISBN (شابک) : 0962204919, 9780962204913 ناشر: Pro Libertate Publishing سال نشر: 1989 تعداد صفحات: 442 [472] زبان: English فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 15 Mb
در صورت تبدیل فایل کتاب From Warsaw to Sofia: A History of Eastern Europe به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب از ورشو تا صوفیه: تاریخچه اروپای شرقی نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
در چند سال اول پس از جنگ جهانی دوم، اروپای شرقی به یک موجودیت ساده تبدیل شد. «کشورهای اروپای شرقی» عبارت رایجی بود که برای اشاره به گروهی از کشورهایی بود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط ارتش سرخ در چند ماه آخر جنگ اشغال شده بودند. کشورهایی که متعاقباً به دموکراسی خلق یا مردمی تبدیل شدند، توسط آندری زدانوف - سیاستمدار شوروی که بعداً در جریان پاکسازی های استالینیستی کشته شد - در طی جلسه کمینترن این گونه تعریف شدند: «دولت هایی که در آن قدرت به مردم تعلق داشت، جایی که صنایع عمده، حمل و نقل و... بانکها متعلق به دولت بودند و طبقه کارگر در آن مرجع حاکم بود.» البته زدانف از ذکر این نکته غافل شد که قدرت در دست احزاب کمونیست توسط ارتش سرخ اشغالی حمایت می شد. این ایالت ها که با اتحاد جماهیر شوروی هم مرز بودند، هشت کشور بودند و آنچه را بلوک شوروی یا کشورهای اقماری شوروی می نامیدند، تشکیل می دادند. اروپای شرقی که به این شکل تعریف و تعیین می شود، اساساً به یک مفهوم ژئوپلیتیک تبدیل می شود: در اروپا، اما به جامعه اروپایی تعلق ندارد. این احساس که غرب علاقه چندانی به رهایی مردم و ملل اروپای شرقی ندارد، فراگیر شد. وضعیت اروپای شرقی تنها زمانی که تظاهرات یا انقلاب علیه حزب حاکم کمونیست یا ارتش اشغالگر شوروی آغاز شد، تبلیغ شد. اروپای شرقی، همانطور که در سراسر این اثر می فهمیم، شباهت چندانی با آنچه جغرافی دانان به طور سنتی به آن نام می خوانند، ندارد. در واقع اروپای شرقی یک بلوک سیاسی است که به طور تصنعی توسط ابرقدرت ها در کنفرانس های تهران و یالتا ایجاد شد. وینستون چرچیل در سخنرانی معروف خود در فولتون در سال 1947، اولین سیاستمدار غربی بود که مرز بین جهان غرب و اروپای شرقی را «پرده آهنین» نامید. اگرچه این بیان رسماً توسط دولت های کشورهای غربی نامناسب تلقی می شود و به نام تنش زدایی از زبان دیپلماتیک حذف شده است، پرده آهنین هنوز به عنوان یک مرز واقعی با میادین مین، برج های دیده بانی، سگ های نگهبان و همه لوازم دیگر وجود دارد. از یک دولت پلیسی بیش از 1000 مایل، از لوبک آلمان شرقی تا تریست ایتالیا، از بالتیک تا آدریاتیک را پوشش می دهد. علیرغم افزایش تجارت و مهاجرت، همچنان به تقسیم دو جهان ادامه می دهد - واقعیتی تلخ باقی می ماند که سه میلیون برلینی از امتیاز مشکوک مشاهده هر روز برخوردار هستند.
In the first few years after World War II, Eastern Europe became an easily defined entity. “Eastern European countries” was the prevalent ex¬ pression used to refer to the group of states directly or indirectly occupied by the Red Army during the last few months of the war. The states which subsequently became People’s or Popular Democracies were defined by Andrei Zdanov — a Soviet politician later killed during the Stalinist purges— during a meeting of the Comintern as: “states where the power belonged to the people, where major industries, transportation, and the banks belonged to the state, and where the working class was the governing authority.” Of course, Zdanov neglected to mention that the power held by the Communist parties was supported by the occupational Red Army. These states, which bordered the USSR, numbered eight and made up what was called the Soviet bloc or the Soviet satellite countries. Defined and delimited this way, Eastern Europe essentially becomes a geopolitical concept: in Europe, but not belonging to the European community. The feeling that the West had little interest in liberating the peoples and nations of Eastern Europe became widespread. The Eastern European situation received publicity only when protests or revolutions broke out against the ruling Communist party or the occupying Soviet Army. Eastern Europe, as we understand it throughout this work, bears little resemblance to what geographers traditionally call by that name. In fact, Eastern Europe is a political bloc which was created artificially by the superpowers at the Teheran and Yalta conferences. In his famous speech in Fulton in 1947, Winston Churchill was the first western statesman to call the boundary between the Western world and Eastern Europe the “Iron Curtain.” Although the expression is officially considered inappropriate by the governments of Western nations and has been banished from diplomatic language in the name of detente, the Iron Curtain still exists as a very real border with mine fields, watchtowers, guard dogs, and all the other paraphernalia of a police state. It covers over 1,000 miles, from East German Lubeck to Italian Trieste, from the Baltic to the Adriatic. It continues to divide two worlds in spite of increased trade and immigration—remaining a harsh reality which three million Berliners have the dubious privilege of observing every day.