دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Luiz Alfredo Garcia-Roza
سری:
ISBN (شابک) : 9788580862386
ناشر: Companhia Das Letras
سال نشر: 2014
تعداد صفحات: 0
زبان: Portuguese
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 328 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Fantasma به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب روح نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
در دهمین رمان خالق برنده جایزه Delegate Espinosa، یک زن بی خانمان احتمالاً تنها شاهد قتلی است که در کوپاکابانا رخ داده است. زن نشسته در لبه پیاده رو در Av. بانوی ما کوپاکابانا فقط با زندگی در خیابان احساس می کند که در خانه است: محاصره شدن با دیوارها به او سرکوب می کند، او این احساس را دارد که از خفگی می میرد. او آنقدر خوب و مودب است که همه او را شاهزاده خانم صدا می کنند. "خانه" آنها یک کشش از کف سیمانی است که با تکه های مقوا محدود شده است. بسیار چاق، به سختی در حرکت است. با این حال، او ظاهر خود را نادیده نمی گیرد: او لباس خود را به خوبی روی پاهای دراز خود صاف می کند، موهایش را با احتیاط شانه می کند و حداقل اغلب رژ لب می زند - هر زمان که رئیس اسپینوزا به او مراجعه می کند. و رئیس اسپینوزا چندین بار در روز از پرینسسا دیدن می کند. به هر حال، همه چیز نشان می دهد که او دیده است که چه کسی چاقو را به مرد بسیار سفید پوست، شاید یک خارجی، چسبانده است که در چند متری او در پیاده رو مرده از خواب بیدار شده است. اما پرنسس عادت دارد گاهی اوقات حتی وقتی بیدار است رویا ببیند... و شما از کجا می دانید در این زندگی واقعیت چیست و در دنیای رویاها چه می گذرد؟ ایزایا دوست بزرگ پرنسس است. او می داند که دوست چیزی دیده است که نباید به خاطر بسپارد. او معتقد است که باید دختر را به هر قیمتی در مقابل خطراتی که ممکن است در شب - زمانی که او در پیاده رو به تنهایی می خوابد - و در روز، زمانی که رهگذران زیادی وجود دارد که تشخیص دشمن دشوار است، ایجاد شود، محافظت کند. نزدیک شدن تا ضربه ای بزند به عنوان یک شاهزاده، آیزایا قادر به مقابله با دنیای پیچیده ای نیست که هر دو در آن زندگی می کنند. او نیز مانند او درمانده و آسیب پذیر است.
No décimo romance do premiado criador do delegado Espinosa, uma moradora de rua é possivelmente a única testemunha de um assassinato ocorrido em Copacabana. A mulher sentada à beira da calçada na av. Nossa Senhora de Copacabana só se sente em casa vivendo na rua: estar entre paredes a oprime, ela tem a sensação de que vai morrer sufocada. É tão fina e educada que todos a chamam de Princesa. Seu "lar" é um trecho do piso de cimento delimitado por pedaços de papelão. Muito gorda, tem dificuldade para se mover. Mesmo assim, não descuida da aparência: alisa bem o vestido sobre as pernas esticadas, penteia-se com esmero e passa batom com pelo menos frequência - sempre que recebe a visita do delegado Espinosa. E o delegado Espinosa visita Princesa várias vezes por dia. Afinal, tudo indica que ela viu quem enfiou uma faca no homem muito branco, talvez um estrangeiro, que amanheceu morto na calçada a alguns metros dela. Mas Princesa costuma sonhar, às vezes até quando está acordada... E como saber, nesta vida, o que é realidade e o que se passa no mundo dos sonhos? Isaías é o grande amigo de Princesa. Ele sabe que a amiga viu alguma coisa que não deve ser lembrada. Acredita que precisa proteger a qualquer custo a moça dos perigos que podem surgir da noite - quando ela dorme sozinha na calçada - e do dia, quando os passantes são tantos que é difícil distinguir o inimigo que se aproxima para desferir um golpe. Como Princesa, Isaías é incapaz de lidar com o mundo complicado onde os dois vivem; como ela, é indefeso e vulnerável.