دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
دسته بندی: فلسفه: تفکر انتقادی ویرایش: نویسندگان: Ibn Hazm al-Andalusi سری: ناشر: MS (manuscript) سال نشر: 2018 تعداد صفحات: 6 زبان: English فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 159 کیلوبایت
کلمات کلیدی مربوط به کتاب امر به معروف و نهی از منکر - ترجمه: شریعت، حقوق اسلامی، فلسفه
در صورت تبدیل فایل کتاب Commanding Virtue and Forbidding Vice - Translation به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب امر به معروف و نهی از منکر - ترجمه نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حزم (عربی: أبو محمد علی بن احمد بن سعید بن حزم؛ همچنین گاهی اوقات با نام الاندلسی ادا-غهیری نیز شناخته می شود؛ 7 نوامبر 994، کوردوباته -1 اوت 4، کالدوبا، 10 اوت، 1000، 10 اوت، 10 اوت، کالدوبا، 10 اوت. 456 هجری قمری، Montíjar، در نزدیکی Huelva، Taifa از سویا)، یک شاعر، چند ریاضیدان، مورخ، حقوقدان، فیلسوف، و متکلم اندلسی، متولد قرطبه، اسپانیای کنونی بود اندیشه اسلامی، و 400 اثر گزارش شده است که تنها 40 اثر از آنها هنوز باقی مانده است.\r\n\r\nاز ابن حزم به عنوان دومین نویسنده پرکار در تاریخ مسلمانان یاد شده است که از نظر تألیف تنها از محمد بن جریر طبری پیشی گرفته است. در حالی که بسیاری از آثار ابن حزم در سویل توسط اتحاد مخالفان فرقه ای و سیاسی وی سوزانده شد، تعدادی از کتاب های او باقی مانده است.\r\n\r\nمعاصران این ضرب المثل را ابداع کردند که «زبان ابن حزم برادر دوقلوی شمشیر حجاج بود» (سپهسالار و فرماندار بدنام قرن هفتم عراق) و به قدری از او نقل قول شد که عبارت «ابن حزم گفت» شد. ضرب المثل\r\n\r\nاو به عنوان یک اطهری با تفسیر تمثیلی متون دینی مخالف بود و به جای آن تفسیر دستوری و نحوی از قرآن را ترجیح داد. او فقط به وحی و حس مشروعیت شناختی می داد و استدلال قیاسی را در امور شرعی و شرعی ناکافی می دانست. او شیوههای رایج در میان مکاتب ارتدوکستر مانند اختیارات حقوقی را رد کرد. در حالی که در ابتدا از پیروان مکتب حقوقی مالکی در اسلام سنی بود، بعداً به مکتب شافعی روی آورد و در حدود سی سالگی سرانجام در مکتب ظاهری ساکن شد. او شاید شناخته شده ترین پیرو مکتب و منبع اصلی آثار موجود در قانون ظاهری باشد. او احکام و روش های مدرسه را زیر نظر ابوالخیار الداوودی الظهیری از شهرداری سانترم فرا گرفت و سرانجام به درجه معلمی خود در مدرسه ارتقا یافت. در سال 1029، این دو نفر به دلیل فعالیت های خود از مسجد اصلی قرطبه اخراج شدند.\r\n\r\nابن حزم در کتاب خود به نام در تعقیب فضیلت خوانندگان خود را به این موارد تشویق کرده بود:\r\n\r\n «انرژی خود را جز برای هدفی گرانبهاتر از خود به کار نده. چنین علتی جز در خود خدای متعال یافت نمیشود: تبلیغ حق، دفاع از زنانگی، دفع ذلت و خواری که خالق تو بر تو تحمیل نکرده، یاری کردن. مظلوم کسی که انرژی خود را به خاطر بیهودگی های دنیا به کار می گیرد، مانند کسی است که سنگ های قیمتی را با شن عوض می کند.\r\n\r\nنظر ابن حزم در مورد صوت این است که با سرعت های خاصی حرکت می کند. او برای اثبات گفته های خود نمونه هایی از پژواک در داخل مسجد قرطبه بیان کرد. از جمله مثال هایی که او پیشنهاد کرد، اشاره به فاصله بین رعد و برق و رعد و برق بود که به دنبال آن می آید. او همچنین به طور ضمنی معتقد بود که رعد و برق باعث رعد و برق می شود.\r\n\r\nابن حزم نیز در باب «ماهیت حرکت اجسام» نظری در دینامیک ارائه کرد. وی تصریح کرد: اجسام متحرک و ثابت هستند، اما حرکت و ایستایی وجود ندارد.\r\n\r\nابن حزم در فیصل (بررسی انتقادی تفصیلی، کتاب الفصال فی الملال و الاحوا و النحل)، رساله ای در علم و کلام اسلامی، بر اهمیت ادراک حسی تأکید کرد زیرا دریافت که انسان دلیل می تواند ناقص باشد در حالی که او اهمیت عقل را تشخیص داد، از آنجایی که خود قرآن به تأمل دعوت می کند، استدلال کرد که این تأمل عمدتاً به وحی و داده های حسی اشاره دارد، زیرا اصول عقل خود کاملاً از تجربه حسی ناشی می شوند. او نتیجه می گیرد که عقل یک قوه برای تحقیق یا کشف مستقل نیست، بلکه باید از ادراک حسی در جای خود استفاده کرد، ایده ای که اساس تجربه گرایی را تشکیل می دهد.
Abū Muḥammad ʿAlī ibn Aḥmad ibn Saʿīd ibn Ḥazm (Arabic: أبو محمد علي بن احمد بن سعيد بن حزم; also sometimes known as al-Andalusī aẓ-Ẓāhirī; November 7, 994, Córdoba, Caliphate of Córdoba – August 15, 1064 (456 AH, Montíjar, near Huelva, Taifa of Seville), was an Andalusian poet, polymath, historian, jurist, philosopher, and theologian, born in Córdoba, present-day Spain. He was a leading proponent and codifier of the Zahiri school of Islamic thought,and produced a reported 400 works of which only 40 still survive. The Encyclopaedia of Islam refers to him as having been one of the leading thinkers of the Muslim world, and he is widely acknowledged as the father of comparative religious studies. Ibn Hazm has been described as the second most prolific author in Muslim history, only surpassed by Muhammad ibn Jarir al-Tabari in terms of works authored. While much of Ibn Hazm's work was burned in Seville by an alliance of his sectarian and political opponents, a number of his books have survived. Contemporaries coined the saying, "the tongue of Ibn Hazm was a twin brother to the sword of al-Hajjaj" (an infamous 7th century general and governor of Iraq), and he became so frequently quoted that the phrase "Ibn Hazm said" became proverbial. As an Athari, he opposed the allegorical interpretation of religious texts, preferring instead a grammatical and syntactical interpretation of the Qur'an. He granted cognitive legitimacy only to revelation and sensation and considered deductive reasoning insufficient in legal and religious matters. He rejected practices common among more orthodox schools such as juristic discretion. While initially a follower of the Maliki school of law within Sunni Islam, he switched to the Shafi'i school later and, around the age of thirty, finally settled with the Zahiri school. He is perhaps the most well-known adherent to the school, and the main source of extant works on Zahirite law. He studied the school's precepts and methods under Abu al-Khiyar al-Dawudi al-Zahiri of Santarém Municipality, and was eventually promoted to the level of a teacher of the school himself. In 1029, the two of them were expelled from the main mosque of Cordoba for their activities. In his book, In Pursuit of Virtue, ibn Hazm had urged his readers with the following: "Do not use your energy except for a cause more noble than yourself. Such a cause cannot be found except in Almighty God Himself: to preach the truth, to defend womanhood, to repel humiliation which your creator has not imposed upon you, to help the oppressed. Anyone who uses his energy for the sake of the vanities of the world is like someone who exchanges gemstones for gravel." Ibn Hazm's views on sound is that it travels at specific speeds. He gave examples of echo inside the Mosque of Córdoba to prove his statements; among the examples he proposed was the reference to the interval between lightning and the thunder that follows it. He also implicitly believed that lightning causes thunder. Ibn Hazm also presented a notion on Dynamics regarding the "nature of motion of bodies". He explained that: "there are mobile objects and stationary objects, but there is no motion nor staticness". In his Fisal (Detailed Critical Examination, Kitab al-Fisal fi al-milal wa-al-ahwa' wa-al-nihal), a treatise on Islamic science and theology, Ibn Hazm stressed the importance of sense perception as he realized that human reason can be flawed. While he recognized the importance of reason, since the Qur'an itself invites reflection, he argued that this reflection refers mainly to revelation and sense data, since the principles of reason are themselves derived entirely from sense experience. He concludes that reason is not a faculty for independent research or discovery, but that sense perception should be used in its place, an idea that forms the basis of empiricism.
English translation of Al-Fisal fil-Milal, 4/132-135 ["Commanding Virtue and Forbidding Vice" in the context used by Ibn Hazm and others in the earlier generations, is in relation to how one deals with implementing the sharī‘ah in society; specifically, how the citizen deals with the government; it is a political and legal topic.] Section "Commanding Virtue and Forbidding Vice" from Kitab al-Fisal fi al-milal wa-al-ahwa' wa-al-nihal