دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Sylvie Forrestier
سری: Mega Square
ISBN (شابک) : 9781780421810
ناشر: Parkstone International
سال نشر: 2011
تعداد صفحات: 256
زبان: English
فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 44 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Chagall به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب شاگال نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
مارک شاگال در یک خانواده یهودی سخت گیر به دنیا آمد که ممنوعیت نمایش چهره انسان برای آنها سنگینی جزم داشت. شکست در امتحان ورودی مدرسه استیگلیتز مانع از پیوستن شاگال به مدرسه معروفی نشد که توسط انجمن امپراتوری برای تشویق هنرها و به کارگردانی نیکلاس روریچ تأسیس شد. شاگال در سال 1910 به پاریس نقل مکان کرد. این شهر "ویتبسک دوم" او بود. شاگال در ابتدا که در اتاق کوچک بنبست دومین در لاروش منزوی شده بود، به زودی هموطنان متعددی را یافت که جذب اعتبار پاریس نیز شدهاند: لیپچیتز، زادکین، آرچیپنکو و سوتین، که همگی باید «بوی» او را حفظ کنند. سرزمین مادری. شاگال از همان بدو ورودش می خواست «همه چیز را کشف کند». و به چشمان خیره او، نقاشی واقعاً خودش را نشان داد. حتی دقیقترین و جزئیترین ناظر هم گاهی نمیتواند «پاریسی»، شاگال را از «ویتبسکی» تشخیص دهد. این هنرمند نه پر از تناقض بود و نه شخصیتی دوپاره، اما همیشه متفاوت بود. به اطراف و درون خود و دنیای اطراف نگاه می کرد و از افکار و خاطرات کنونی خود استفاده می کرد. او طرز فکری کاملاً شاعرانه داشت که او را قادر ساخت چنین مسیر پیچیده ای را دنبال کند. شاگال دارای نوعی مصونیت سبک بود: او خود را بدون تخریب چیزی از ساختار درونی خود غنی کرد. با تحسین آثار دیگران، او آنها را با ابتکار مطالعه کرد، خود را از ناهنجاری های جوانی خلاص کرد، اما هرگز برای لحظه ای اصالت خود را از دست نداد. گاهی به نظر می رسید شاگال از طریق کریستال جادویی - مملو از تجربیات هنری - از مدرسه پاریس به جهان می نگرد. در چنین مواقعی او دست به بازی ظریف و جدی با اکتشافات مختلف آغاز قرن میزد و نگاه نبوی خود را مانند نگاه یک جوان کتاب مقدس میگرداند تا خود را کنایهآمیز و متفکرانه در آینه ببیند. به طور طبیعی، به طور کامل و غیرکلتیکی اکتشافات نقاشی سزان، الهامات ظریف مودیلیانی، و ریتم های پیچیده سطحی را که تجربیات کوبیست های اولیه را به یاد می آورد، منعکس می کرد (نگاه کنید به پرتره در Easel، 1914). علیرغم تحلیل هایی که امروزه منابع یهودی-روسی نقاش را روشن می کند، به ارث رسیده یا قرض گرفته شده اما همیشه عالی، و روابط رسمی او، همیشه بخشی از رمز و راز در هنر شاگال وجود دارد. راز شاید در ماهیت هنر او نهفته است که در آن از تجربیات و خاطرات خود استفاده می کند. نقاشی واقعا زندگی است و شاید زندگی نقاشی باشد.
Marc Chagall was born into a strict Jewish family for whom the ban on representations of the human figure had the weight of dogma. A failure in the entrance examination for the Stieglitz School did not stop Chagall from later joining that famous school founded by the Imperial Society for the Encouragement of the Arts and directed by Nicholas Roerich. Chagall moved to Paris in 1910. The city was his “second Vitebsk”. At first, isolated in the little room on the Impasse du Maine at La Ruche, Chagall soon found numerous compatriots also attracted by the prestige of Paris: Lipchitz, Zadkine, Archipenko and Soutine, all of whom were to maintain the “smell” of his native land. From his very arrival Chagall wanted to “discover everything”. And to his dazzled eyes painting did indeed reveal itself. Even the most attentive and partial observer is at times unable to distinguish the “Parisian”, Chagall from the “Vitebskian”. The artist was not full of contradictions, nor was he a split personality, but he always remained different; he looked around and within himself and at the surrounding world, and he used his present thoughts and recollections. He had an utterly poetical mode of thought that enabled him to pursue such a complex course. Chagall was endowed with a sort of stylistic immunity: he enriched himself without destroying anything of his own inner structure. Admiring the works of others he studied them ingenuously, ridding himself of his youthful awkwardness, yet never losing his authenticity for a moment. At times Chagall seemed to look at the world through magic crystal – overloaded with artistic experimentation – of the Ecole de Paris. In such cases he would embark on a subtle and serious play with the various discoveries of the turn of the century and turned his prophetic gaze like that of a biblical youth, to look at himself ironically and thoughtfully in the mirror. Naturally, it totally and uneclectically reflected the painterly discoveries of Cézanne, the delicate inspiration of Modigliani, and the complex surface rhythms recalling the experiments of the early Cubists (See-Portrait at the Easel, 1914). Despite the analyses which nowadays illuminate the painter’s Judaeo-Russian sources, inherited or borrowed but always sublime, and his formal relationships, there is always some share of mystery in Chagall’s art. The mystery perhaps lies in the very nature of his art, in which he uses his experiences and memories. Painting truly is life, and perhaps life is painting.