دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش:
نویسندگان: Davide Mosca
سری: Einaudi. Stile libero big
ISBN (شابک) : 8806240811, 9788806240813
ناشر: Einaudi
سال نشر: 2019
تعداد صفحات: 0
زبان: Italian
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود)
حجم فایل: 553 کیلوبایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Breve storia amorosa dei vasi comunicanti به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب داستان کوتاه عاشقانه رگ های ارتباطی نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
رمو بیست و چهار ساله است و آخرین آن وحشتناک بود. او آن را در خانه سپری کرد، بی وقفه غذا می خورد، تا بیش از صد کیلو وزن اضافه می کرد. نامزدش که از بی حوصلگی بازنده اش خسته شده بود، حتی او را ترک کرد. یک روز عصر، رمو در باری که با دوستان قدیمی اش رفت و آمد می کند، مارگریتا را ملاقات می کند. او سال آخر دبیرستان است و شب ها تا دیروقت در رستوران خانوادگی کار می کند. او پرشور، کنجکاو، کمی کوتاه مزاج است. و زیباست حتی اگر کمتر از چهل و پنج کیلو وزن داشته باشد. آن شب آنها شروع به صحبت می کنند و از آن زمان دیگر متوقف نشده اند. آنها در زمستان در ساحل قدم می زنند و نور خیره کننده ریویرا لیگوریا را تعقیب می کنند و به روی یکدیگر باز می شوند. آهسته آهسته عاشق می شوند، بدون اینکه هیچ وقت به هم بگویند، شاید حتی بدون اینکه متوجه شوند. در شب سال نو برای اولین بار روی ترازو می روند. او هفتاد وزن دارد، او پنجاه وزن دارد. چه آغاز و چه پایان داستان، هیچ کدام اهمیت نمی دهند.
Remo ha ventiquattro anni e l'ultimo trascorso è stato terribile. L'ha passato chiuso in casa, a mangiare senza sosta, ingrassando fino a superare i cento chili. Stanca della sua indolenza da fallito, la fidanzata l'ha pure lasciato. Una sera, in un bar che frequenta con dei vecchi amici, Remo conosce Margherita. Lei fa l'ultimo anno di liceo e di sera lavora nel ristorante di famiglia fino a tardi. È appassionata, curiosa, un po' irascibile. Ed è bella, anche se pesa meno di quarantacinque chili. Quella sera cominciano a parlare e da allora non smettono più. Passeggiano sulla spiaggia d'inverno, inseguono la luce abbagliante della riviera ligure, si aprono l'un l'altra. Pian piano si innamorano, senza mai dirselo, forse senza neppure rendersene conto. La notte di Capodanno salgono sulla bilancia per la prima volta. Lui pesa settanta, lei cinquanta. Che sia l'inizio o la fine della storia, non importa a nessuno dei due.