دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
دسته بندی: فلسفه ویرایش: 1 نویسندگان: Monroe C. Beardsley سری: ناشر: Harcourt, Brace & World, Inc. سال نشر: 1958 تعداد صفحات: 660 زبان: English فرمت فایل : PDF (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 22 مگابایت
در صورت تبدیل فایل کتاب Aesthetics: Problems in the Philosophy of Criticism به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب زیباییشناسی: مسائلی در فلسفه نقد نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
از https://plato.stanford.edu/entries/beardsley-aesthetics/ سه کتاب و تعدادی مقاله هسته اصلی کار بیردزلی در زیبایی شناسی را تشکیل می دهند. از میان کتابها، کتاب اول، «زیباییشناسی: مسائلی در فلسفه نقد» (1958؛ چاپ مجدد با پسنسخه، 1981)، بسیار اساسیترین، جامعترین و تأثیرگذارترین کتاب است. فراتر از آن، این اولین فلسفه هنر سیستماتیک، مستدل و انتقادی در سنت تحلیلی است. با توجه به گستره وسیعی از موضوعات تحت پوشش در زیبایی شناسی، برخورد هوشمندانه و آگاهانه فلسفی با آنها، ماهیت بی سابقه تاریخی اثر، و تأثیر آن بر تحولات بعدی در این زمینه، تعدادی از فیلسوفان، از جمله برخی از منتقدان بردزلی، استدلال کرده اند. که زیبایی شناسی تاثیرگذارترین و مهم ترین کتاب زیبایی شناسی تحلیلی قرن بیستم است. در زیبایی شناسی، بیردزلی فلسفه ای از هنر را توسعه می دهد که به سه چیز حساس است: (1) خود هنر و علاقه و نظرات پیش از فلسفی مردم در مورد هنر، (2) اظهارات منتقدان در مورد هنر، و (iii) تحولات در فلسفه، به ویژه، هر چند نه منحصرا، کسانی که در سنت تحلیلی هستند. برای توضیح بیشتر هر یک از این عناصر: (1) در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950، زمانی که بیردزلی فلسفه هنر خود را توسعه داد، تحولاتی در هنرها به وجود آمد - اشکال جدیدی در موسیقی، نقاشی و ادبیات پدیدار شد. ظاهر شد-اما همچنین یک قانون تثبیت شده و نسبتاً بزرگ از آثار تقریباً در سطح جهانی وجود داشت که از نظر زیبایی شناختی برتر و شایسته توجه بودند. (2) نقد هنر تبدیل به یک صنعت شده بود، با مکاتب عمده ای از انواع مختلف: مارکسیستی، فرمالیستی، روانکاوی، نشانه شناسی، تاریخی، بیوگرافی. (iii) و فلسفه به روشهای سریع و غیرمنتظره تغییر کرده بود. فلسفه تحلیلی، با تأکید بر زبان و گرایشهای قوی تجربهگرایانه، در کمتر از 20 سال در دانشگاههای آمریکا برتری یافته بود و بر صحنه فلسفی تسلط یافت. بیردزلی به هر یک از این سه نفر پاسخ داد. موضع او در مورد تحولات هنر احتمالاً به بهترین وجه به عنوان اعتدال ذهنی باز توصیف می شود. او از پیشرفتهای جدید استقبال کرد و اشاره به آثار جدید و آثاری که فاقد درخشش شهرت، شهرت یا شناسایی آماده هستند، اغلب در زیباییشناسی و دیگر آثار او دیده میشود. با این حال، او به طور خودکار از آخرین مد، مد یا جنبش استقبال نکرد، اما همانطور که خودش گفت سعی کرد چیزی از یک اثر به دست آورد. در مورد نقد هنری، مکتب نقدی که بیردزلی را به خود جذب کرد، و فلسفه هنر او در نهایت آن را تضمین میکند، به اصطلاح «نقد جدید» است. نقد جدید اثر ادبی را در مرکز توجه انتقادی قرار داد و ارتباط حقایق مربوط به منشأ آثار ادبی، تأثیرات آنها بر تک تک خوانندگان و تأثیر شخصی، اجتماعی و سیاسی آنها را انکار کرد، یا حداقل تا حد زیادی آن را بی ارزش کرد. مطالعه دقیق چیزی است که از یک منتقد خواسته می شود، نه اطلاعات بیوگرافی درباره نویسنده، خلاصه ای از وضعیت جامعه در زمان نگارش اثر، داده هایی در مورد روانشناسی خلقت، پیش بینی در مورد تأثیرات اثر بر جامعه، و مطمئناً قطعه ای از زندگینامه نیست که پاسخ شخصی خود منتقد به اثر را شرح دهد. بیردزلی معتقد بود، اگرچه نقد جدید مبتنی بر نقد ادبی است، و باید به سایر هنرها نیز تعمیم داده شود: همه نقدهای هنری باید تلاش جدی داشته باشند تا ابژه های خود را به عنوان خاص، مستقل و در نوع خود مهم بشناسند. تابع اهداف یا ارزش های باطنی نیست. تمام نقدهای هنری باید تلاش کنند تا بفهمند آثار هنری چگونه کار می کنند و چه معانی و ویژگی های زیبایی شناختی دارند. همه نقدهای هنری باید برای آزمون گزاره های خود به دنبال روش ها و استانداردهای عینی و در دسترس عموم باشند. تحولات در فلسفه داستان متفاوتی بود. بیردزلی شکلی کلی از فلسفه تحلیلی را پذیرفت که به شدت تحت تأثیر پوزیتیویسم منطقی یا فلسفه زبان معمولی، جنبشهای غالب آن زمان نبود. برای او، رویکرد تحلیلی به فلسفه هنر چیزی جز بررسی انتقادی مفاهیم و باورهای بنیادین هنر و نقد هنری نیست. انجام چنین فلسفه ای مستلزم وضوح، دقت، و چشم خوب برای شناسایی، افشای و ارزیابی استدلال ها بود، اما زیبایی شناسی را به عنوان یک مطالعه سیستماتیک، یک امکان واقعی باقی گذاشت.
From https://plato.stanford.edu/entries/beardsley-aesthetics/ Three books and a number of articles form the core of Beardsley's work in aesthetics. Of the books, the first, Aesthetics: Problems in the Philosophy of Criticism (1958; reissued with a postscript, 1981), is by far the most substantial, comprehensive, and influential. More than that, it's also the first systematic, well-argued, and critically informed philosophy of art in the analytic tradition. Given the wide range of topics covered in Aesthetics, the intelligent and philosophically informed treatment accorded them, the historically unprecedented nature of the work, and its effect on subsequent developments in the field, a number of philosophers, including some of Beardsley's critics, have argued that Aesthetics is the most impressive and important book of 20th century analytic aesthetics. In Aesthetics, Beardsley develops a philosophy of art that is sensitive to three things: (i) art itself and people's pre-philosophical interest in and opinions about art, (ii) critics' pronouncements about art, and (iii) developments in philosophy, especially, though not exclusively, those in the analytic tradition. To explain each of these elements further: (i) In the late 1940s and early 1950s, the time at which Beardsley developed his philosophy of art, there were developments in the arts—new forms in music, painting, and literature had appeared and were appearing—but there was also a well established and relatively large canon of works almost universally regarded as aesthetically superior and worthy of attention. (ii) Art criticism had become an industry, with major schools of all sorts flourishing: Marxist, Formalist, psychoanalytic, semiotic, historical, biographical. (iii) And philosophy had changed in rapid and unexpected ways. Analytic philosophy, with its emphasis on language and strong empiricist tendencies, had gained ascendancy in American universities in little more than 20 years, and dominated the philosophical scene. Beardsley responded to each of the three. His position on developments in the arts is probably best described as open-minded moderation. He welcomed new developments, and reference to new works and works that lack the luster of fame, notoriety, or ready recognition appear frequently in Aesthetics and his other work. He didn't automatically embrace the latest fad, fashion, or movement, however, but tried, as he said, to get something out of a work. As for art criticism, the school of criticism that attracted Beardsley, and that his philosophy of art ultimately underwrites, is the so-called New Criticism. The New Criticism made the literary work the center of critical attention, and denied, or at least greatly devaluated, the relevance of facts about the origin of literary works, their effects upon individual readers, and their personal, social, and political influence. Close reading is what is required of a critic, not biographical information about the author, a rundown of the state of society at the time the work was written, data about the psychology of creation, predictions about the effects of the work on society, and certainly not a piece of autobiography detailing the critic's own personal response to the work. Though based in literary criticism, the New Criticism could be, and should be, extended to the other arts, Beardsley thought: all art criticism should make a serious effort to recognize its objects as special, autonomous, and important in their own right, and not subservient to ulterior aims or values; all art criticism should attempt to understand how works of art work, and what meanings and aesthetic properties they have; all art criticism should strive for objective and publicly accessible methods and standards to test its pronouncements. Developments in philosophy were a different story. Beardsley embraced a general form of analytic philosophy not heavily influenced by either logical positivism or ordinary language philosophy, the dominant movements of the time. For him, an analytic approach to the philosophy of art meant no more than critically examining the fundamental concepts and beliefs underlying art and art criticism. Doing philosophy of that sort required clarity, precision, and a good eye for identifying, exposing, and evaluating arguments, but left aesthetics, as a systematic study, a real possibility.