دسترسی نامحدود
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید
در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید
برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند
درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب
از ساعت 7 صبح تا 10 شب
ویرایش: نویسندگان: Christian Huber, Gerhard Ehlert سری: ISBN (شابک) : 9781526733221, 9781526733214 ناشر: Pen and Sword سال نشر: 2022 تعداد صفحات: زبان: English فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) حجم فایل: 329 Kb
در صورت تبدیل فایل کتاب A Prisoner of Stalin: The Chilling Story of a Luftwaffe Pilot Shot Down and Captured on the Eastern Front به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.
توجه داشته باشید کتاب یک زندانی استالین: داستان دلخراش یک خلبان لوفت وافه که در جبهه شرقی شلیک و اسیر شد نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
ستوان گرهارد اهلرت یکی از معدود بازماندگان 2.
Nachtaufklärungsstaffel، بخشی از ششمین ناوگان هوایی لوفت وافه
بود که در طول جنگ جهانی دوم در جبهه شرقی فعالیت می کرد. اگرچه
او از خانوادهای بود که علیه هیتلر و رژیم نازی صحبت میکردند،
اما داوطلب شد تا به لوفتوافه بپیوندد. او تحت شدیدترین شرایط به
انجام گشتهای رزمی ادامه داد.
روبهرو شدن با شرایط آب و هوایی خطرناک - اغلب هواپیمای خود را
کور در مه شدید فرود میآورد - و احتمالات کوهستانی در برابر
برتری هوایی شوروی، Ehlert قبل از اینکه Dornier Do 217M-1 با کد
K7 FK در 14 ژوئن 1944 سرنگون شود، بیست و دو سورتی پرواز را
انجام داد. علیرغم تلاش های شدید برای فرار از شوروی، همراه با
تیرانداز عقب خود فلد وبل ویلهلم بور، توسط ارتش سرخ دستگیر شد. .
آنچه پس از آن اتفاق افتاد زندگی او را برای همیشه تغییر
داد.
اگر چه مکرراً مورد بازجویی قرار گرفت، اما چیزی در مورد مأموریت
یا وظایف خود فاش نکرد. سپس در حین انتقال به اردوگاه اسیران
جنگی، مجبور شد با جمعیتی متخاصم از غیرنظامیان روسی که از اثرات
مخرب بمب های لوفت وافه آسیب دیده بودند، روبرو شود. در سفر
طولانی به سمت شرق در سراسر استپهای تیره و تار روسیه تا اردوگاه
یلابوگا، شهری در جمهوری تاتارستان، اهلرت به سالهای اولیه
زندگیاش و راهی که به سمت شرق طی کرد و وضعیت وحشتناکی که در آن
بود فکر کرد. اما اینطور نبود. ماههایی را که او در اردوگاه
اسرای جنگی انجماد سپری کرد و به خاطرهانگیزترین خاطرهاش تبدیل
شد – زمانی که جنگ تمام شد.
روسها اعلام کردند که با صلح قوانین جدیدی به وجود آمد. اکنون
زندانیان باید کار کنند و جیره غذایی کاهش می یابد. یونیفورم آنها
برداشته شد و تمام امتیازات درجه کنار گذاشته شد. برای شوروی،
آنها دیگر اسیر جنگی نبودند، آنها جنایتکاران صرف بودند و مطابق
با آنها رفتار می شد. حتی در میان برف و یخ زمستان، بسیاری از
زندانیان در اثر سوء تغذیه و قرار گرفتن در معرض مرگ می میرند.
روسها به آنها گفتند که «آنچه را که در اتحاد جماهیر شوروی ویران
کردهاند، بازسازی کنند». به عنوان یک غریبه ناخواسته گرهارد
اهلرت وقتی داستان خود را با کریستین هوبر تعریف کرد، در دهه 90
زندگی خود بود، در آن زمان یک پدر و پدربزرگ خوشبخت و بدون شک یک
بازمانده بود.
Leutnant Gerhard Ehlert was one of the few survivors of 2.
Nachtaufklärungsstaffel, part of the Luftwaffe's 6th Air Fleet,
which operated on Eastern Front during the Second World War.
Although he came from a family that spoke out against Hitler
and the Nazi regime, he volunteered to join the Luftwaffe. He
went on to undertake combat patrols under the most extreme
circumstances.
Facing hazardous weather conditions – often landing his
aircraft 'blind' in heavy fog – and mountainous odds against
Soviet air superiority, Ehlert completed twenty-two sorties
before his Dornier Do 217M-1, coded K7+FK, was shot down on 14
June 1944. Despite strenuous efforts to escape the Soviets,
along with his rear-gunner Feldwebel Wilhelm Burr, he was
captured by the Red Army. What followed changed his life
forever.
Though interrogated repeatedly, Ehlert revealed nothing about
his missions or duties. Then, during his transfer to a prisoner
of war camp, he had to face a hostile crowd of Russian
civilians who had suffered from the devastating effects of the
Luftwaffe's bombs. In the long journey eastwards across the
bleak Russian steppes to the camp at Yelabuga, a town in the
Republic of Tatarstan, Ehlert reflected on his early years and
the road he took to the east and the horrifying situation he
was in. But it was not the months he endured in the freezing
prisoner of war camp which became his most haunting memory – it
was when the war ended.
The Russians announced that with peace came new rules. Now the
prisoners must work and the food ration would be reduced. Their
uniforms were removed, and all privileges of rank dismissed. To
the Soviets they were no longer prisoners of war, they were
mere criminals and were treated accordingly.
Transferred to Bolshoy Bor in the north, day after day the men
had to transport logs, even through the snow and ice of winter,
with many of the prisoners dying of malnutrition and exposure.
The Russians told them they were 'to rebuild what they
destroyed in the Soviet Union'.
Ehlert's suffering finally ended in 1949. He was able to return
to his parental home, initially being treated as an unwelcome
stranger. When he related his story to Christian Huber, Gerhard
Ehlert was in his 90s, by then a happy father and grandfather,
and undoubtedly a survivor.