ورود به حساب

نام کاربری گذرواژه

گذرواژه را فراموش کردید؟ کلیک کنید

حساب کاربری ندارید؟ ساخت حساب

ساخت حساب کاربری

نام نام کاربری ایمیل شماره موبایل گذرواژه

برای ارتباط با ما می توانید از طریق شماره موبایل زیر از طریق تماس و پیامک با ما در ارتباط باشید


09117307688
09117179751

در صورت عدم پاسخ گویی از طریق پیامک با پشتیبان در ارتباط باشید

دسترسی نامحدود

برای کاربرانی که ثبت نام کرده اند

ضمانت بازگشت وجه

درصورت عدم همخوانی توضیحات با کتاب

پشتیبانی

از ساعت 7 صبح تا 10 شب

دانلود کتاب A menina que fazia nevar

دانلود کتاب دختری که آن را برف کرد

A menina que fazia nevar

مشخصات کتاب

A menina que fazia nevar

ویرایش:  
نویسندگان:   
سری:  
ISBN (شابک) : 9788565530217 
ناشر: Paralela 
سال نشر: 2013 
تعداد صفحات: 0 
زبان: Portuguese 
فرمت فایل : EPUB (درصورت درخواست کاربر به PDF، EPUB یا AZW3 تبدیل می شود) 
حجم فایل: 485 کیلوبایت 

قیمت کتاب (تومان) : 40,000



کلمات کلیدی مربوط به کتاب دختری که آن را برف کرد: داستان عاشقانه



ثبت امتیاز به این کتاب

میانگین امتیاز به این کتاب :
       تعداد امتیاز دهندگان : 12


در صورت تبدیل فایل کتاب A menina que fazia nevar به فرمت های PDF، EPUB، AZW3، MOBI و یا DJVU می توانید به پشتیبان اطلاع دهید تا فایل مورد نظر را تبدیل نمایند.

توجه داشته باشید کتاب دختری که آن را برف کرد نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.


توضیحاتی در مورد کتاب دختری که آن را برف کرد

این کتاب درسی است برای همه کسانی که بدون توجه به جزئیات کوچک زندگی را طی می کنند. همچنین پیامی قدرتمند از امید و آشتی است که قبلاً الهام بخش بسیاری از خوانندگان در بسیاری از کشورها شده است. هر روز در زندگی جودیت مک فرسون با پدرش شبیه به هم است. آنها یک روال ساده و منزوی دارند، در خانه ای پر از خاطرات مادری که او هرگز نمی شناخت، و تنها افرادی که با آنها زندگی می کنند، وفاداران کلیسای مسیحی هستند که به آن تعلق دارند. جودیت در مدرسه هیچ دوستی ندارد، جایی که او هدف طعنه قرار می گیرد و برای آرامش به دنیای آهن پاره ای که در اتاقش ساخته است پناه می برد. در آنجا، هر روز یک روز است و زندگی می تواند به لطف تخیل شما فوق العاده شاد باشد. کافی است باور کنیم که ترا گلوریوسا به قول خودش مدلش واقعا همان بهشت ​​موعودی است که روزی در کنار مادرش زندگی خواهد کرد. جودیت در ده سالگی دنیا را به چشم ایمان می بیند و در جایی که دیگران زباله صرف می بینند، نشانه های الهی و امکان آفرینش را می بیند. بنابراین، او عروسک های پارچه ای می سازد و داستان های شادی را برای آنها در Terra Gloriosa اختراع می کند. چیزی که حتی جودیت هم نمی توانست تصور کند و اینکه شاید اسباب بازی او چیزی بیش از یک مدل ساده باشد. حداقل این چیزی است که وقتی او سرزمین شکوه را با فوم اصلاح می پوشاند و صبح روز بعد معلوم می شود شهر در برف پوشیده شده است. یک معجزه کوچک، و او چگونه این و نشانه های مشابه را تفسیر می کند. آنقدر کوچک که بسیاری از مردم ممکن است فکر کنند این فقط یک تصادف است، اما جودیت می داند که معجزات همیشه بزرگ نیستند و شناخت آنها برای افراد کمی هدیه است. با این حال، به دور از سودمندی، این قدرت با مسئولیت بزرگی همراه است. به هر حال، آیا استفاده از Glorious Land برای انتقام از نیل لوئیس، همکلاسی که هر روز در مدرسه با او بدرفتاری می کند، درست است؟ گاهی اوقات بهترین نیت ما می تواند نتایج فاجعه باری داشته باشد. **


توضیحاتی درمورد کتاب به خارجی

Este livro e uma licao para todos que passam pela vida sem reparar nos pequenos detalhes. E tambem uma poderosa mensagem de esperanca e reconciliacao que ja inspirou muitos leitores em diversos paises. Todos os dias se parecem na vida que Judith McPherson leva ao lado do pai. Eles tem uma rotina simples e reclusa, numa casa repleta de lembrancas da mae que ela nunca conheceu, e as unicas pessoas com quem convivem sao os fieis da igreja crista a que pertencem. Judith nao tem amigos na escola, onde e alvo de gozacoes, e para encontrar consolo se refugia no mundo de sucata que construiu em seu quarto. La, cada dia e um dia, e a vida pode ser incrivelmente feliz gracas a sua imaginacao. Basta acreditar que a Terra Gloriosa, como ela chama sua maquete, e realmente o paraiso prometido onde um dia vai viver ao lado da mae. Aos dez anos, Judith ve o mundo com os olhos da fe, e onde os outros veem mero lixo, ela identifica sinais divinos e uma possibilidade de criar. Assim, constroi bonecos de pano e inventa para eles historias felizes na Terra Gloriosa. O que nem Judith poderia imaginar e que talvez seu brinquedo seja mais do que uma simples maquete. Pelo menos e o que parece quando ela cobre a Terra Gloriosa de espuma de barbear e a cidade aparece coberta de neve na manha seguinte. Um pequeno milagre, e assim que ela interpreta esse e outros sinais parecidos. Tao pequeno que muitas pessoas poderiam pensar que nao passa de coincidencia, mas Judith sabe que milagres nem sempre sao grandes, e que reconhece-los e um dom de poucas pessoas. Longe de ser benefico, no entanto, esse poder traz consigo uma grande responsabilidade. Afinal, seria certo usar a Terra Gloriosa para se vingar de Neil Lewis, o colega que a maltrata todos os dias na escola? As vezes, nosso ato mais bem intencionado pode ter resultados desastrosos. **





نظرات کاربران